• وبلاگ : مسيحيت و ......
  • يادداشت : زن از ديدگاه غرب و اسلام
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    يک نفر گفت: راحتش کنيد.
    کسي رفت که راحتش کند.نتوانست،لرزيد،برگشت.
    شمر گفت:"چرا مي لرزي؟امان از ترس!خودم مي روم."
    رفت.برگشت.آفتاب در دست.همان آفتابي که رفت روي ني.
    بدن خودش هم مي لرزيد.
    يا حسين مظلوم
    ايام محرم تسليت. باد
    اپ فوق اعاده اي بود
    وب گردان حوصله مطلب طولاني را ندارن
    شما مطلب زيبا را در چند پست مي اوردي بهتر بود
    بروزم
    پاسخ

    سلام مرسي از راهنماييتون.حتما اين كار را خواهم كرد