برخلاف تصور معمول که شیطانپرستان، شیطان را خدای خود دانسته و او را میپرستند، آنها خودپرستند؛گویی شاخهای از اومانیسم (انسانمحوری) که تنها برای شیطان جایگاه غلوآمیز جادوگری قائل هستند. شیطانپرستان به 4گروه تقسیم میشوند:
1 – شیطانپرستی سنتی (دینی):شاید با خودتان بگویید شیطانپرستی دینی که پارادوکس است! هرچند حق با شماست ولی اتفاق افتاده است. پیروان این گروه باطل میگویند شیطانپرست اول باید یک قانون ماوراءالطبیعی که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است را بپذیرد و بعد به شیطان و قدرتش ایمان بیاورد.
طیف این گروه از ادیان قدیمی مصر باستان با الهههای باستانی (بهعنوان مثال مارس-خدای جنگ) هستند تا شیطانپرستانی که ادعای پرستش خدای اصلی را دارند. مریدان این گروه خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میدانند.
2 – شیطانپرستی معاصر (فلسفی):این جماعت جدید بزرگترین شرط رستگاری را برتری مادیشان نسبت به دیگران میدانند. آنها زندگی بعد از مرگ و باورهای دینی و معنوی و اخلاقی را بهشدت نفی میکنند و میگویند هر شخص خودش خدای خودش است. آنها فلسفه عقلانی را خوار میدانند و با دید ترس به مسائل ماوراءالطبیعی نگاه میکنند.
3 - شیطانپرستی لاویی:اینها بر مبنای فلسفه آنتوان لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمده، تشکیل شدهاند. «شیطان» در نظر لاوی موجودی مثبت است. آنها هم خود را خدای خود میدانند و تعالیم خداجویانه کلیساها را مسخره میکنند.
یک شیطانپرست لاوی مدعی آن است که کسانی که خودشان را شیطانپرست میدانند، نباید به طرز فکر هیچ گروه خاصی وفادار بوده و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول داشته باشند.
4 - شر پرستان:این فرقه از شیطانپرستان، ریشه در دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا دارد. آنها بهشدت افراطی و غیرانسانی عمل میکنند. کارنامه آنها مملو است از اعمالی از قبیل «خوردن نوزادان»، «قربانی کردن دختران باکره» و «نفرت از مسیحیان».
از آنجا که شیطانپرستی ریشه در باورهای تحریفشده مسیحیت دارد، این معضل بیشتر در جوامع مسیحی و لائیک بهچشم میخورد و جالب است بدانید بیشترین انتقادات به شیطانپرستی از طرف خود مسیحیان است.
+نوشته
شده در جمعه 89/12/27ساعت 1:27 صبح توسط فروزان
نظر
|