چنین تصورات باطلی فقط بحث امروز یا 3-2 قرن اخیر نیست بلکه به قدمت وجود بشر عمر دارد؛ تا آنجا که آیینهای ضالة شیطانپرستی در مصر و یونان باستان ریشه دارد و حتی در سنت مسیحیان ، شیطان موجودی است که به اعتقاد غلط آنها میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزهطلب باشد.
ابلیس در مسیحیتِ تحریف شده و نگاههای منحرف بعدی، 3جایگاه دارد که قدرت او را در عالم بیمانند میکند و او را تا حد عظمت و پرستش بالا میبرد؛ اول اینکه او آنقدر مقتدر است که از فرمان خدا سر باز میزند.
دومین عقیده اشتباه آنها این است که او به انسان خدمت کرده و سبب شده انسان از میوه جاودانگی و دانایی و خرد بخورد و با خدا برابری کند و همین امر موجب شده انسان از بهشت برین به زمین زیرین رانده شود؛ و سوم آنکه ابلیس، مظلوم واقع شده است چرا که او هم فرشتهای بوده مانند دیگر ملائک (هرچند در فرهنگ اسلامی شیطان جن است نه ملک ولی در نگاه مسیحیت «او یک فرشته بود!»).
در بسیاری از شاخههای مسیحیت، شیطان (که به او در مسیحیت لوسیفر میگویند)، قبل از آنکه از درگاه خدا طرد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار عبادت میکرده و به انسان گفته که میتواند خدا شود، و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است.
همه این تصورات و پندارهای باطل است که برای ابلیس عظمت و حتی قداست به ارمغان آورده. هواداران شیطان آن را یک طرح و الگو میدانند؛ موجودی که از قبل از عالم هستی وجود داشته است؛ موجودی زنده و با چند وجه مشترک با طبیعت انسان.
+نوشته
شده در جمعه 89/12/27ساعت 1:59 صبح توسط فروزان
نظر
|