سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه نخست - آرشیو وبلاگ - پست الکترونیک - طراح قالب
منوی اصلی
صفحه نخست
آرشیو وبلاگ
پروفایل مدیر وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
پست الکترونیک
قالب وبلاگ
آرشیو مطالب
آذر 89
آبان 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
تیر 90
پیوند های روزانه
گرافیک
خدمات
علایم مزاج های چهارگانه و انتخاب غذا
مجله اینترنتی ناقلا دات کام
ایران زیبا بزرگترین سایت تفریحی
سرگرمی
قالب وبلاگ
آرشیو پیوندهای روزانه
جایگاه و تاثیر آیین مسیحیت در آفریقا

جایگاه آیین مسیحیت در آفریقا
 


گسترش مسیحیت در آفریقا از همان آغاز ترویج و تبلیغ، نشانگر آن است که باورهای مسیحی از همان آغاز در آفریقا بر خودآگاهی مردم تأثیر نهاده و آنها را متحول کرده است. باورهای اسلامی نیز در آن قاره از جایگاه رفیع و ریشه های ژرف برخوردار شده است. باورها و اندیشه های دینی زمانی ریشه دوانده وذاتی می شوند که بر یال باورهای فرهنگی خرامیده و یا از حمایت و پشتیبانی مفاهیم فرهنگی و سنتی برای درونی شدن برخوردار شوند؛ از این رو گروه های تبلیغی در طول یک قرن گذشته، تلاش داشتند که نزدیکی و هماهنگی بین باورهای فرهنگی و دینی را در فرهنگ بومی مردم آفریقا مورد پژوهش و کاووش قرار داده و به انواع حیل، آن را اثبات کرده و بین آنها ارتباط برقرار کنند. اینکه برخی از آنها سال های عمر خود را در این راستا سپری کرده اند. سویتس، قوانین مذهبی را که در بستر فرهنگ و اخلاق نهادینه وبارور شده، مهم ترین محور هدایت و هویت انسان و ناشی از همین تجربه و باور تاریخی می داند.
در هر حال، تغییر و تحولات مادی ومعنوی در دو قرن اخیر، هر چند گاهی آهسته و گاهی سریع بوده، اما چهره آفریقا را تا حد بسیار زیادی دگرگون ساخته است. به همین دلیل، آفریقایی امروز با گذشته آن و حتی با دوران دهه هشتاد نیز تفاوت بسیاری دارد. مسیحیت آفریقایی، دیری است که به همه نهادها توجه داشته و در پی فراهم آوردن تکیه گاهی برای تحکیم و گسترش مراوده و پیوند با مردم است. اکنون نهاد کلیسا چنان در آفریقا ریشه دوانده و بارور شده که برخی رؤیای پاپ آفریقایی را در سر می پرورانند. گفتنی است که هفتاد و دو سال پیش، نخستین اسقف آفریقایی، کاتولیک انگلیسی زبان انتخاب شد و از آن تاریخ تاکنون، آفریقا در زمینه دینی بسیار رشد کرده است.
گفتنی است که آیین مسیحیت پس از معرفی به آفریقایی ها در قرن نوزدهم با آداب و رسوم فرهنگی ــ تاریخی، زبان، باورهای قبیله ای و به طور کلی هویت ملی و قبیله ای آنها به چالش پرداخت. گروه های تبشیری، هویت و سنت های آفریقایی ها را هدف قرار داده و درصدد محو آن بودند که از جمله می توان به زبان، سنت ها، باورها، و حتی خویشاوندی و ارث در میان قبایل اشاره کرد. البته از آنجایی که تلاش های آنها چندان با موفقیت همراه نبود؛ از این رو پژوهش گران در خصوص آداب و سنت مردم اندیشه کرده و نقاط مشترک و هماهنگ آنها را با آیین خود برجسته نموده و به عنوان آیین های مسیحی پذیرفتند. به این ترتیب، یک جلوه مهم از مسیحیت که در آن مقطع ظاهر گردید، همانا مسیحی کردن نسبی آداب مذهبی سنتی در میان آفریقا بوده است.

زنان آفریقایی و توسعه فعالیت های کلیسایی
 


در طول ده سال گذشته، شرایط زنان در کشورهای آفریقایی بسیار تغییر کرده است و از نمونه های آن، می توان بهبود قوانین، امکانات آموزشی، گسترش آموزش و دستیابی به تحصیلات عالی، حضور فعال در بازار کار و اجازه مالکیت شخصی و کنترل زاد و ولد اشاره نمود. بی تردید، دستیابی به هر یک از این موفقیت ها با سدی از مقاومت رو به رو شده و می شود. واقعیت آن است که اگر چه زنان آفریقایی وظایف و مسئوولیت های بسیاری دارند، اما از احترام و حقوق لازم برخوردار نبوده و در جایگاه فروتر از مردان قرار دارند. در این خطه، به دلیل تربیت نامناسب قبیله ای و برخی بدآموزی های مذهبی، تصور عمومی این است که وظیفه زنان به دنیا آوردن فرزند و محافظت از کیان و جایگاه مردان می باشد. در آفریقا به کار و فعالیت زنان اهمیت و بهای لازم داده نشده و شخصیت آنها چندان امکان تجلی و بروز نمی یابد. موضوع آموزش ومالکیت زنان و آزادی های مشروع آنان به دلیل فقر عمومی و سنت های قبیله ای هنوز مورد مناقشه بوده و اهتمام لازم به آن مبذول نمی گردد؛ از این رو اهمیت ندادن مسلمانان به زنان و نادیده گرفتن حقوق آنان، توسط رسانه ها و نهادهای تبشیری تبلیغ می شود. حضور زنان اگرچه در همه ابعاد جامعه مشهود است، اما اگر به آموزش آنان توجه کامل نشود، حضور آنها موفق نخواهد بود. گفتنی است که نیمی از مؤسسات غیردولتی در تانزانیا در امر زنان فعال هستند که نشانگر اهتمام آنها به شرایط زنان می باشد. در ضمن، باید توجه داشت که آن سازمان های تبشیری اهتمام خاصی به ارائه تصور منفی و غیر واقعی از اسلام دارند. کلیساها به منظور جلب توجه آن قشر از جامعه، تلاش های خود را تا حد زیاد معطوف آنها کرده اند. اکنون حمایت از زنان، محور جدید فعالیت گروه های تبشیری شده که نقش مهمی در ترویج مسیحیت داشته و دارد. زنان به دلیل نقش و جایگاه حساس در خانواده و اجتماع، در کانون توجهات آیین های مسیحی در آفریقا قرار گرفته و در امور کلیسایی به آنان توجه ویژه ای مبذول می گردد. نهضت آموزش مردمی وتلاش برای رستگاری که از سوی گروه های تبشیری آغاز شده بود، موجب حضور روز افزون زنان در کارهای اجتماعی گردید که تا پیش از آن سابقه، نداشت. زنان در جوامع سنتی آفریقایی در خدمت خانواده بوده و مهم ترین وظیفه آنها، حفظ حریم خانواده بود. کلیسا این دیدگاه را تا حدودی تغییر داده و نقش و منزلت بهتری را برای آنها به وجود آورده که با استقبال آنها روبه رو شده است. زنان با مدیریت بخش های کلیسایی به طور انفرادی و جمعی در نهادها و بخش های مربوط به خود به فعالیت می پردازند. حضور زنان به عنوان یک نیروی کارآمد مسیحی نشانگر اهمیت و موقعیت آماری و اجتماعی آنها و همچنین حضور فعالانه و موفقیت آمیز در امور غیر رسمی می باشد. تأسیس و تشکیل شاخه های کلیسای وابسته به آیین های مسیحیت به ویژه برای زنان و جوانان، از اهداف اصلی صاحبان کلیسا بوده و موجب رشد و گسترش بیشتر آن آیین در آفریقا گردید. برای مثال، شورای زنان جوان کاتولیک علاوه بر تصدی امور مذهبی در نهادها و مؤسسات از امکانات رفاهی نیز برخوردار بوده و می تواند از نظر مادی نیز افراد را خشنود کرده و بر ادامه روابط بین آنها و حلقه دینی بی افزاید. آن شورا علاوه بر کارگاه و مؤسسات آموزشی دارای هتل، از برخی امکانات اقتصادی نیز برخوردار بوده و در میان مردم و دولتمردان نفوذ دارد. به نظر می رسد که شرایط نامناسب زنان در آفریقا، به دلیل بی توجهی، به کرامت انسانی، فقدان عدالت و غفلت انسانها از آموزش های دینی و به ویژه اسلام باشد. در گذشته، تنازعات دینی و نژادی در آفریقا بسیار بیشتر بوده و این امر، علاوه بر تشدید و استمرار دشمنی، سرمایه و امکانات کشورها را از بین می برد. اکنون، مؤسسات و سازمان های دینی و ارباب مذاهب با علم به اینکه باید محیط مسالمت آمیزی را فراهم آورد تا در آن، مسیحیت و اسلام و پیروان دیگر ادیان بتوانند ضمن حفظ باورها و عقاید خود، از حقوق جهان شمول و مزایای مردم سالاری بهره مند باشند، با یکدیگر ارتباط بهتری داشته و برای رفع سوء تفاهم ها می کوشند. نتیجه گیری ظهور پدیده دینی و تبلیغ و ترویج گسترده مسیحیت در آفریقا، پس از سلطه استعمار آغاز شده و با حمایت مادی و معنوی آنها صورت گرفت. این امر، موجب گردید که گروندگان آفریقایی، هویت جدیدی یافته و نگرش جدیدی نسبت به امت مسیحی جهانی احساس کنند که تا پیش از آن سابقه نداشت. این امر را می توان سرمایه یا ثروت مشترک تمام پیروان راستین ادیان در هر زمان و مکانی قلمداد کرد که ورای روابط و مناسبات منطقه ای نگریسته و با یکدیگر نوعی احساس همدردی و همراهی دارند. مهم ترین هدف عملی مسیحی ها در آفریقا، تأسیس یک جامعه مبتنی بر آموزه های مسیحی بوده که از آداب و رسوم محلی پاک و مبرا بوده باشد. آنها در تلاش های خود برای پیشبرد مقاصدشان، نه تنها با رویکرد سنتی و قبیله ای غالب به چالش برخاستند، بلکه گاهی حتی حاکمیت دولتی را نیز نشانه می گرفتند. در واقع، برخی اوقات چالش در خصوص مسائل مهم در جوامع آفریقایی منجر به پیش گرفتن رویکرد مخالفت با دولت نیز می شد: از این رو مسیحیت به عنوان یک نیروی کارآمد سیاسی یا چنین نگرشی جایگاه ویژه ای در میان مردم پیدا کرده است. مسئوولان مذهبی درآفریقا، دو رسالت مهم به عهده دارند: نخست اینکه، دین را از زنگارهای قبیله ای و سنتی پاک کرده و آن را فارغ از پیرایه ها به مردم معرفی کنند. دوم اینکه، گفتمانی را در بخش های خود برقرار سازند که موجب آرامش و همدلی مردم و پیروان گردد. اینکه در برخی کشورها برخی ارباب ادیان موجب نزاع و خصومت بین مردم شده و یا پیروان ادیان دیگر را مورد تعرض و نکوهش قرار می دهند، برای آینده قاره و ادیان زیانبار خواهد بود. مبلغان باید چنان پیوندی بین دین و گروه های انسانی به وجود آورند که نشاط و پویایی در مردم پدید آمده و آنها را به همکاری، همفکری و زندگی مسالمت آمیز ترغیب و تشویق کند. پی نوشت ها : *کارشناس مسائل آفریقا منبع: 1 . Ayittey. George (1999). Africa in Chaos Macmillan USA. 2. Soyinca, Wole (1996). The Open sore of a continent. New York: Oxford Unni Press. 3.پایگاه نور 35 /ع مطالب مرتبط با : مسیحیت تمدن غربی مقالات مرتبط جایگاه و تاثیر آیین مسیحیت در آفریقا(5)

+نوشته شده در سه شنبه 89/12/10ساعت 1:22 صبح توسط فروزان
نظر
آموزه ها و آیین های مقدس کلیساهای مسیحیت شرقی
 
 
 

 

آیین هاى مقدس از قرن هفدهم، ارتدوکس ها عموما هفت آیین مقدس، و در واقع، همان آیین هاى مقدس آیین کاتولیک را پذیرفتند.

1- آیین غسل تعمید
آیین غسل تعمید، که بخشش گناهان و اجازه ورود به کلیسا را به فرد تازه مسیحى اعطا مى کند، به طور معمول در کودکى انجام مى شود. این کار با فرورفتن در آب صورت مى گیرد، مگر در موارد اضطرار و بیمارى که پاشیدن آب بر روى پیشانى کافى است. آیین تدهین مقدس معادل آیین تأیید در کلیساى غرب است. در تدهین مقدس، بر پیشانى و سایر اعضاى بدن روغن مالیده مى شود و همراه با آن این کلمات گفته مى شود: «نشان عطیه روح القدس».

2- آیین تدهین مقدس
آیین تدهین مقدس معمولا بلافاصله پس از تعمید و احتمالا به دست کشیش انجام مى شود، اما روغنى که کشیش به کار مى برد، توسط یک سراسقف یا رهبر کلیسایى مستقل متبرک شده است. مسیحیان تعمیدى کلیساهاى دیگر عموما از طریق آیین تدهین مقدس به کلیساى ارتدوکس پذیرفته مى شوند.

3- آیین عشاى ربانى
کودکان در اولین فرصت پس از تعمید و تدهین مقدس، آیین عشاى ربانى را دریافت مى کنند، و پس از آن به طور منظم با این آیین ارتباط دارند. عشاى ربانى، شامل نان و شراب، با قاشق به مردم عادى داده مى شود. در گذشته مردم عادى تمایل داشتند که عشاى ربانى را دیر به دیر، فقط سه یا چهار بار در سال دریافت کنند، آن هم پس از آماده شدن دقیق از طریق دعا، روزه دارى، و احتمالا آیین اعتراف. اما در قرن بیستم، (تناول) عشاى ربانى در بسیارى از کشیش نشین ها، اعم از یونانى، روسى و رومانیایى، زیادتر برگزار مى شود. آیین قربانى مقدس یا آیین عشاى ربانى، مراسم عبادى اصلى در روز یکشنبه است، اما به جز برخى کلیساهاى جامع و صومعه ها، این مراسم به طور معمول هر روزه برگزار نمى شود. مراسم عبادت حدود یک ساعت و ربع (و اغلب بیشتر) به طول مى کشد و همراه با استعمال عود و تشریفات کامل، پیوسته سرود مذهبى خوانده مى شود. همراه هیچ یک از مراسم عبادت ارتدوکس ها، به طور سنتى از ابزار موسیقى به هنگام برگزارى آیین عشاى ربانى استفاده نمى شود (اما در غرب به ویژه کشیش نشین هاى یونانى برخى اوقات از ارگ استفاده مى شود). مراسم عادى عشاى ربانى، آیین عشاى قدیس یوحناى زرین دهان است. آیین عشاى قدیس بازیل تا حدى طولانى تر و ده بار در سال عمدتا در ایام روزه برگزار مى شود، در حالى که آیین عشاى هدایاى پیش تقدیس یافته در ایام روزه براى روزهاى هفته و به ویژه چهارشنبه و جمعه مقرر شده است. آیین عشاى قدیس یعقوب در برخى مکان ها در روز عید وى، 23 اکتبر، برگزار مى شود. در میان ارتدوکس هاى مهاجر، تعدادى از کشیش نشین ها از رسوم مذهبى غربى پیروى مى کنند. اعتقاد بر این است که در تقدیس عشاى ربانى، نان و شراب واقعا به بدن و خون مسیح تبدیل مى شود. از قرن هفدهم، برخى نویسندگان ارتدوکس اصطلاح «استحاله جوهرى» را از کلیساى کاتولیک رم اقتباس کرده اند، اما بسیارى عمدا از آن احتراز مى کنند. تصور مى شود که وجود ناپیدا در نان و شراب مراسم عشاى ربانى واقعى و دائمى است. این آیین به منظور اعطاى تناول القربان به بیماران حفظ مى شود، اما پى درپى برگزار نمى شود یا در خارج از مراسم واقعى آیین عشاى ربانى براى طلب خیر برگزار نمى شود. ارتدوکس ها مراسمى همانند دعاى خیر کلیساى کاتولیک رم ندارند. آیین عشاى ربانى در چارچوب قربانى، به عنوان «قربانى اسرارآمیز» یا «قربانى بدون خون ریزى» درک مى شود. این مراسم صرفا مراسم بزرگداشت فداکارى مسیح بر روى صلیب نیست، در عین حال تقدیم قربانى جدید یا تکرار قربانى بر روى تپه جلجتا نیست، زیرا مسیح یک بار و براى همیشه درگذشت. این مراسم بدان معنا قربانى است که از طریق تقدیس عشاى ربانى، خود ـ فداسازى نجات بخش و بى نظیر مسیح «باز نمود» مى یابد و زنده مى شود. در هر مراسم عشاى ربانى، این خود مسیح است که برگزارکننده واقعى است یعنى در یک زمان هم کشیش است و هم قربانى: «تو همانى که قربانى مى کند و قربانى مى شود» (آیین عشاى قدیس یوحناى زرین دهان).

4- آیین اعتراف
در سنت یونانى، آیین اعتراف، که موجب بخشش گناهان و آمرزش مى شود، اختیارى و دلبخواه است و تصمیم گیرى در باره تعداد دفعات شرکت در آیین اعتراف به وجدان شخص واگذار مى شود. در کلیساهاى ارتدوکس اسلاوى در گذشته، شرکت در آیین اعتراف پیش از هر مراسم عشاى ربانى رسم بود، اما این رسم اینک در بسیارى از نقاط سست شده است.

5- آیین تدهین بیماران

آیین تدهین بیماران (به زبان یونانى، euchelation، «تدهین همراه دعا») هرگز محدود به افراد محتضر نبوده است بلکه به هر کس که خواهانش باشد، اعطا مى شود. گمان مى شود که این آیین رابطه تنگاتنگى با آیین اعتراف دارد. هر دو آیین، بهبودى مى دهند، و تدهین بیماران، همچون آیین اعتراف، مایه بخشش گناهان مى شود. هر فرد انسان آمیزه اى از بدن و روح است، و بدین دلیل بیمارى هاى هر دو بعد با هم بهبود مى یابند.

6- آیین مقام کشیشى
در آیین مقام کشیشى یا مناصب مقدس، مردان به کشیشى منصوب مى شوند تا با خدمات کشیشى خاصى به کلیسا خدمت کنند. این آیین در دو سطح اجرا مى شود: هم اکنون درکلیساى ارتدوکس دو «منصب فرعى» رایج، یعنى قارى و کمک شماس، و سه «منصب اصلى» یعنى شماس [= دستیار کشیش]، کشیش و اسقف وجود دارد. مقام شماسى اغلب شغلى مادام العمر است، نه فقط مرحله اى در مسیر کشیش شدن. منصب خادمه کلیسا که زنان روزگارى به آن منصوب مى شدند، مدت هاست که در کلیساى ارتدوکس منسوخ شده، اما امروزه بسیارى مایل به احیاى آن هستند. با این حال، تقریبا همه ارتدوکس ها مخالف انتصاب زنان به مقام کشیشى اند. مردان متأهل مى توانند شماس و کشیش شوند، اما ازدواج پس از انتصاب به منصب شماسى روانیست. اسقف ها لازم است عهد و سوگند رهبانى را رعایت کنند.

7- آیین ازدواج
آیین ازدواج، همانند کشورهاى غربى، با متبرک کردن انگشترها آغاز مى شود، اما نقطه اوج این آیین، هنگام نهادن تاج بر سر داماد و عروس است. تاج ها، تاج شادمانى و پیروزى قلمداد مى شوند، اما تاج شهادت هم هستند، زیرا ازدواج بدون عشق به ایثار در هر دو طرف و آمادگى براى دست شستن از خودرأیى به خاطر دیگرى، ازدواج حقیقى نیست. به دلایل خاص، به ویژه زناى محصنه، اجازه طلاق داده مى شود و ازدواج دوم و حتى سوم در کلیسا مجاز است، اما مراسم ازدواج دوباره پس از طلاق با مراسم ازدواج اول فرق دارد. هیچ کس مجاز نیست بیش از سه ازدواج پیاپى انجام دهد، خواه پس از طلاق یا پس از مرگ شریک زندگى. در گذشته، استفاده از داورهاى ضد آبستنى و تدابیر دیگر براى کنترل زادو ولد ممنوع بود، اما امروزه در مورد جلوگیرى از آبستنى، به ویژه در میان ارتدوکس هاى ساکن کشورهاى غربى، کاملا با تسامح برخورد مى شود. سقط جنین هایى که به طور مصنوعى پدید مى آیند، گناهى سنگین پنداشته مى شود.

در کنار هفت آیین مقدس، دعاها و اعمال مقدس فراوان دیگرى وجود دارد که دقیقا قابل تمایز از آیین هاى هفت گانه نیستند، از قبیل دعاى کبیر آب ها در عید تجلى (مسیح) (ششم ژانویه)، مراسم کفن و دفن، تدهین فرمانروا، و کار رهبانى. رهبانیت از قرن چهارم تأثیرى بنیادى بر شرق مسیحى به جاى گذاشته است. از قرن دهم به بعد مرکز اصلى زندگى راهبانه ارتدوکس ها، کوه آتوس، شبه جزیره اى در شمال شرق یونان، بوده است. در این مکان در پى نیم قرن افول، از سال 1970 تجدید حیات چشمگیرى وجود داشته است.

نیایش در منزل
رسم انجام نیایش هاى خانوادگى، گرچه نسبت به گذشته کمتر عمومیت دارد، اما در دنیاى ارتدوکس معاصر هنوز هم باقى است. در خانه هر ارتدوکس به طور سنتى کنج یا تاقچه اى براى شمایل وجود دارد که در جلوى آن چراغى روشن است. عود به کار مى رود و دعاهاى خانوادگى خوانده مى شود: در این جا، همانند کلیسا، نیایشگر ارتدوکس مفهوم «ملکوت روى زمین» را احساس مى کند. از طریق دعاهاى ویژه خانه، مزرعه، محصول، رمه گاو و گله ها، سلسله نیایش هاى سال مسیحى تماما با زندگى اهل خانه و چرخه کشاورزى زمین پیوند خورده است. کتاب نیایش ها (Euchologion) در بردارنده نیایش هایى است براى بذرافشانى، خرمن کوبى، و شراب سازى، تورهاى نو ماهیگیرى و حتى تمیز کردن کوزه اى که در آن موشى افتاده باشد. عبادت ارتدوکس ها آخرت بینانه و در عین حال همگانى و عملى است.

روح کلى عبادت
مشخصه عبادت ارتدوکس ها، در بهترین حالت آن، روح دوگانه رازآمیزى و سادگى است. در مراسم مذهبى، احساسى از خشیت و تحیر در برابر حضور بى واسطه خدا وجود دارد، و همراه با آن، شخص احساس نبود تشریفات و آزادى مى کند. نیایشگر همچون کودکى در خانه پدر خود رفتار مى کند، نه مانند سرباز در میدان رژه. در برخى مکان ها، استفاده از نیمکت رواج دارد، اما به طور عادى در قسمت اصلى کلیسا، صندلى هاى ثابتى وجود ندارد. اعضاى جماعت عبادت کننده ممکن است دیر برسند یا زودتر کلیسا را ترک کنند. آنان مى توانند در حین احترام گذارى به شمایل در طول مراسم مذهبى حرکت کنند یا به شرط آن که دعاى دیگران را برهم نزنند. همه افراد همزمان نمى ایستند یا زانو نمى زنند. با وجود این تنوع در حالت شرکت [در نیایش]، و با وجود آن که سرودخوانى معمولا فقط به وسیله گروه همسرایان انجام مى شود، نیایش مراسم نماز ارتدوکس ها هرگز از ویژگى دسته جمعى بودن باز نمى ایستد. در سرتاسر تاریخ مسیحیت شرقى این گونه معمول بوده است که مراسم مذهبى به زبان مردم برگزار شود، هر چند برخى اوقات به شکل قدیمى انجام مى شد. نقطه اوج سال مسیحى، عید پاک (عید قیام مسیح) است، نه عید میلاد مسیح. گرامیداشت رستاخیز مسیح نیز در نیایش شنبه شب ها و صبح هاى یکشنبه صورت مى گیرد؛ روح نیایش مراسم نماز کلیساى شرقى، ستایش آمیز است و ویژگى بارز آن، احساس لذت زندگى دوباره است. روزه دارى و پرهیزگارى از قرون وسطى تاکنون نسبت به غرب بسیار شدیدتر بوده است. بیشتر کلیساهاى ارتدوکس تقویم جدید یا گریگورى را که در غرب مراعات مى شود، پذیرفته اند، در حالى که کلیساهاى بیت المقدس، روسیه، صربستان و لهستان، همراه با [شبه جزیره] آتوس هنوز هم به تقویم قدیمى یا یولیانى، که سیزده روز از تقویم گریگورى تأخیر دارد، پایبندند. ارتدوکس ها، به سبب استفاده از نمادهاى مادى و حرکات بدنى نمادین، حداکثر مجال را براى جنبه مادى عبادت فراهم مى سازند. مؤمنان به واسطه استفاده مکرر از علامت صلیب، رکوع ها یا سجده هاى طولانى بر روى زمین، و روزه دارى با بدن خود در عبادت شرکت مى کنند. هنگام اعتراف، کشیش دست خود را بر سر توبه کار مى گذارد؛ در مراسم کفن و دفن، بدن میت در تابوتى باز گذاشته مى شود و همه براى «آخرین بوسیدن» به شخص متوفاى نزدیک مى شوند. جنبه مادى نشانه هاى آیینى از طریق، مثلا، استفاده فراوان از آب هنگام غوطه خوردن براى غسل تعمید تأکید مى شود. نان آیین عشاى ربانى همیشه ورآمده است و شراب آن همیشه سرخ است. آب داغ یا در زبان یونانى،«زئون» بلافاصله قبل از آیین عشاى ربانى افزوده مى شود، و به همه نان و شراب داده مى شود. روغن در شب زنده دارى هاى اعیاد بزرگ تبرک مى شود و براى تدهین به کار مى رود. رودها و دریاها در عید تجلى تبرک مى شوند و انگور در عید استحاله جوهرى (ششم اوت) تبرک مى شود. عبادت صرفا با ذهن و گوش نیست. این دستور پولس رسول که «پیوسته دعا کنید» (اول تسالونیکیان، باب 5، آیه 17) عمیقا بر شرق مسیحى تأثیر گذاشته است. عبادت را نباید تنها سلسله اعمالى دانست که به صورت گروهى در کلیسا یا به صورت انفرادى در منزل انجام مى شود، بلکه به معناى ژرف تر، حالتى است که باید تداوم یابد ـ نه مثل کارى که گهگاه انجامش مى دهیم بلکه مثل کارى که هر لحظه انجامش مى دهیم، یعنى نه فعالیتى پراکنده بلکه بخش اصلى نفس خود ما. نیایش عیسى که در گذشته عمدتا محدود به محافل رهبانى بود و امروزه بیش از پیش در میان مردم عادى رواج گسترده یافته است، غایتش دقیقا فراهم سازى چنین حالت مستمرى است. مقصود ما از عبادت، همان گونه که بازیل اهل قیصریه اظهار مى دارد، آن است که «همه زندگى ما، به یک نماز دائمى و انقطاع ناپذیر تبدیل شود.»

امور اخروى
شرق مسیحى، در الاهیات و عبادت خود بسیار آخرت گرا است. مرحله ى زندگى بعدى نه تنها به عنوان رویدادى در آینده بلکه به عنوان واقعیتى کنونى که همین حالا از طریق تمهید و تدارک در آن شرکت داریم، همواره یادآورى مى شود. در پایان دنیا، مسیح با عزت و سرافرازى بازخواهد گشت و مردگان زنده خواهند شد و به دنبال آن، روز جزا برپا خواهد شد. رابطه دقیق میان بدن ما در وضعیت فعلى آن و بدن رستاخیزى ما چیزى نیست که در این برهه بتوان به روشنى درک کرد، اما بنابر دیدگاه مسیحى، انسان حقیقى روح تنها نیست بلکه روح داراى بدن است. بنابراین، جدایى روح و بدن در هنگام مرگ صرفا موقتى است و در روز قیامت این دو بار دیگر به هم مى پیوندند. از آنجاکه انسان ها از نعمت اختیار برخوردارند، جهنم ــ که طرد مستمر [از درگاه] الاهى تلقى مى شود ــ به عنوان رخدادى نهایى تحقق مى یابد و همه رستگارانگارى، این اعتقاد که در نهایت همه افراد نجات قطعى خواهند یافت، به عنوان بدعت توسط شوراى قسطنطنیه رد شد. اما از آن جا که خدا در عشق خود، پایان ناپذیر و بى نهایت صبور است، این امید منطقى است که در نهایت همه مردم آزادانه اعتقاد به خدا را برخواهند گزید، به گونه اى که او حقیقتا «کل در کل» خواهد بود (اول قرنتیان، باب 15، آیه 28). اما کمال نهایى پایان هستى، رازى در فراسوى ادراک کنونى ما است.

 


 
 
 
 
 
نبوت > ادیان > ادیان آسمانی > مسیحیت > باورها و آیین های مسیحیت
 
 
 
 
کلیساهای مسیحیت شرقی
 
آموزه ها و آیین های مقدس کلیساهای مسیحیت شرقی (1)
 
 
 
 
 

فصلنامه هفت آسمان، شماره 25 ، مقاله مسیحیت شرقى؛ کلیساها، آموزه‏ها و آیین‏هاى مقدس، نوشته کالیستوس ویر، ترجمه حمید بخشنده

 



+نوشته شده در دوشنبه 89/12/9ساعت 1:11 صبح توسط فروزان
نظر
شباهت ها و تفاوت های حضرت مهدی ( عج ) با موعود سایر ادیان

شباهت ها و تفاوت های حضرت مهدی (عج) با موعود سایر ادیان



حضرت مهدی



سوال:

امام زمان (عج) چه شباهت ها و تفاوت هایی با موعود سایر ادیان الهی یا غیر الهی دارد؟
 



پاسخ:

معرفی موعود آخرین دوران زندگی بشر امریست که از دیرباز ادیان و مکاتب مختلف به آن اهتمام ورزیده اند. لکن تعدد ادیان از یک سو و وسعت دایره ی موضوع مورد سؤال از سوی دیگر بررسی همه ی زوایای مربوط به آن را ناممکن می سازد. از طرفی تحریفات بی شمار و عدم امکان دسترسی به نسخه های اولیه ی کتب آسمانی ادیان (بجز اسلام) باعث شده تا نتوان سخنی کامل و متقن از دیدگاه این ادیان بیان نمود.
در این کوته سخن سعی شده با رعایت اختصار بیشتر تکیه بر کتب و منابع موجود ادیان شود و نظر اسلام، یهود، مسیحیت، زرتشت و بودا مطرح گردد.
کلیات بحث را می توان اینگونه طبقه بندی کرد:

الف) دیدگاه های مشترک ادیان:
1. وعده ی بشارت ظهور.
2. شخصیت والا و منتخب منجی.
3. حکومت جهانی.
4. برقراری صلح و عدالت و شکست بساط ظلم.
5. وارثان زمین شدن صالحان و مظلومان.

ب) دیدگاه های متفاوت ادیان:
1. هویت منجی موعود و القاب وی.
2. جایگاه و مراتب معنوی موعود.


الف) وجوه مشترک ادیان

1. وعده بشارت ظهور:
الف. اسلام: این مسئله جزو عقاید مسلم اسلام است و در قرآن و روایات اسلامی (مخصوصاً در تشیع) به تفصیل در این مقوله بحث شده است.[1]
خداوند سبحان، در آیه «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض...»[2] وعده ی ظهور را داده است. از امام محمد تقی (ع) روایت شده که فرمود: «قائم ما همان مهدی موعود است... به آن خدایی که محمد را به پیغمبری فرستاد و ما را به امامت مخصوص داشت سوگند که: اگر از عمر دنیا یک روز بیش هم باقی نمانده باشد خدا آن روز را طولانی می گرداند تا مهدی ظاهر شود و زمین را از عدل و داد پر کند، چنانکه از ظلم و جور پر شده است.[3]

یهودیت
در آیین یهود نیز بارها بشارت ظهور ماشیح (mashiah) آمده است.[4] «در آنروز سرور بزرگ مکائیلی خواهد ایستاد و ... از خوابندگان در خاک زمین (مردگان) بسیاری بیدار خواهند شد بعضی در جهت حیات ابدی و بعضی برای شرمساری و حقارت ابدی».[5]
در این کلام به بحث رجعت در زمان ظهور مهدی (ع) که در عقاید اسلامی نیز مورد تأیید است اشاره شده است.

مسیحیت
پیروان دین مسیح (کاتولیک ها، ارتودکس ها، پروتستان ها) نیز در انتظار منجی موعودند. «و چون فرزند انسان در جلال خود جمع خواهد آمد، جمیع ملائکه مقدسه بر کرسی بزرگی خود قرار خواهد گرفت...».[6]
«و من از پدر سؤال می کنم و تسلی دهنده ای دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه باشد، یعنی روح راستی که جهان نمی تواند او را ببیند...».[7]

زرتشت
پیروان این آیین منتظر سه موعودند که هر یک به فاصله ی هزار سال از یکدیگر ظهور خواهند کرد که همگی از فرزندان زرتشت خواهند بود که سومی (استوت ارته) آخرین موعود است.
«فر کیانی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم؛ ... در هنگامی که گیتی را نو سازد... در آن هنگام که مردگان اگر برخیزند و به زندگان بی مرگی روی کند...»[8]

2. شخصیت والا و منتخب:
در تمام ادیان شخصیت منجی موعود در جایگاهی ممتاز واقع شده، اما اسلام در رأس این ادیان ویژگی های فوق العاده ای بر حضرت مهدی (ع) درنظر گرفته است.
از دیدگاه اسلام (بالاخص تشیع) منجی دوران آخر در اوج ویژگی های مثبت انسانی و برگزیده ی ویژه خداست. عصمت، واسطه ی فیض الهی و دریچه ی نزول مواهب و برکات خداوند، محور هستی و باعث آرامش نظام هستی از جمله شاخصه های برجسته ایست که اسلام به حضرت ولی عصر (عج) منسوب می دارد. در سایر ادیان نیز همواره از جلال و شکوه موعود به زیبایی یاد شده است که گوشه ای از آنها در خلال متون منقول در این یادداشت قابل برداشت است.

3. حکومت جهانی
غالب ادیان بزرگ حکومت منجی را حکومتی فراگیر و جهان گستر دانسته اند به طوری که همگی ملل، ادیان و فرهنگ ها زیر لوای یک پرچم و با خوشی و رضایتمندی اجتماع خواهند کرد.

اسلام
«او خداییست که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر تمام ادیان غالب گردد، اگرچه مشرکین خوش نداشته باشند».[9]
از این آیه برداشت می شود با ظهور مهدی (عج) نور اسلام به سراسر دنیا تابیده و تمام افراد بشر یا سر تسلیم و فرمانبرداری فرود می آورند یا در زیر تیغ عدالت هلاک خواهند گشت و پرچم اسلام در همه جا برافراشته و عزتمند خواهد گشت.

یهود
در زبور داود (ع) آمده: «ای خدا، شرع و احکام خود و ملک و احکام خود را به ملک زاده عطا فرما تا ... از دریا تا دریا و از نهر تا نهر تا دورترین نقاط زمین سلطنت کند...».[10]

مسیح
«... همه قبایل نزد وی جمع خواهند آمد...».[11]

4. برقراری عدل و صلح جهانی و برچیده شدن سلطه ظلم و جور
مبحثی است که غالباً هر جا که از منجی صحبت به میان آمده مورد تأکید بوده است.

اسلام
مبارک ترین بشارتی که به مؤمنان داده شده وعده حکومت بر زمین، غلبه بر ظلم و جور و زندگی ایده آل و آرمانی بدور از ترس و وحشت و در اوج امنیت و رضایت است؛ "خداوند وعده داده آنان را خلیفه ی زمین گرداند... و دینی که برایشان پسندیده است استوار و نیرومند گرداند و ترسشان را به ایمنی تبدیل کند... تا تو را عبادت کرده و شرک نورزد".[12]

یهود
«و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف ... و ظالمان را زبون خواهد ساخت... در زمان او صالحان خواهند شکفت... و جمیع امت های زمین او را خوشحال خواهند خواند».[13]
«... کیست که عدالت او را نزد پاهای وی می خواند... و او را بر پادشاهان مسلط می گرداند...».[14]
در آیین هندو نیز آمده است: «چرخش روزگار به پادشاهی عادل در آخرالزمان می رسد که ...».[15]

5. صالحان و مظلومان وارثان زمین
این موضوع نیز در غالب ادیان مطرح شده است و امید همه به روزی است که جبهه ی به ظاهر قوی و قدرتمند ظلم در هم شکند و مظلومان و مستعضعفان به قدرت برسند.

اسلام
«ما اراده کردیم که بر ضعفای زمین نهاده، پیشوا و وارث زمینشان گردانیم».[16]
«ما بعد از آنکه در تورات نوشته بودیم در زبور نوشتیم که بندگان شایسته ی ما وارث زمین می شوند».[17]

یهود
زبور «... اما متوکلان به خدا وارث زمین خواهند شد... اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذذ می شوند... صدیقات وارث شده ابداً در آن ساکن خواهند بود».[18]

زرتشت
«... که به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت... تباهکار نابود خواهد گردید و فریفتار رانده خواهد شد».[19] سوشیانت همان منجی است.

وجوه افتراق
محدودیت در حجم پاسخ ما را برآن داشت تا تنها به دو نکته از اساسی ترین تفاوت ها بین مکاتب و ادیان نگاهی اجمالی داشته باشیم.

هویت منجی و القاب وی
نوع بشر در همه ی ادوار تاریخ به دنبال معبود و سرپرستی برای پناه و پرستش می گشته اما غالباً به بیراهه و انحراف رفته و به ذات احدیت شرک ورزیده است. بحث منجی موعود نیز چنان اهمیت و جایگاهی برای ایده آل های بشر دانسته که همواره منتظر پیروزی و ظفرمندی حق بوده اما باز اغلب در مورد شناخت منجی موعود دچار اشتباه شده و در حیطه گنجایش ذهنی اش افرادی را نامبرده است. مثلاً اسلام ناب منجی موعود را حضرت مهدی (عج) می داند آخرین امام معصوم که هم اکنون زنده و از دیده ها پنهان است. در اسلام اسامی و القاب متعددی برای آنحضرت ذکر شده است تا آنجا که تنها در یک کتاب به 182اسم اشاره شده است.[20]
نام غالب در آیین یهود «ماشیح» است. مسیحیان نیز منتظر ظهور حضرت مسیح اند و اغلب از القاب «شیلو، روح راستی، پسر خدا و پسر انسان» در کتب مقدس نامبرده شده است.[21]
زرتشت نام آخرین سوشیانس (منجی) خود را «استوت ارته» نامیده است. در آیین هندو «کالکی» نجات بخش موعود است و ... .

2. جایگاه و توجه ادیان به موعود منتظر
متأسفانه مسئله ظهور منجی اگرچه بسیار مهم و حیاتی است اما در ادیان غیر اسلام توجه کافی بدان نشده و به اندازه کافی مورد بحث قرار نگرفته. پیروان این ادیان غالباً به همین اندک مباحث هم توجه نداشته و به کلی این بحث در حاشیه قرار داده شده است و هیچ مسئولیتی را متوجه خود نمی دانند. در این میان اسلام ناب، هم عظمت و جایگاه رفیع منحصر به فردی برای حضرت مهدی (عج) درنظر گرفته و هم برای منتظران ظهور مسئولیت های خطیر و سنگینی را در باب انتظار فرج درنظر گرفته است. از منظر اسلام همین بس که وجود مبارک حضرت مهدی (عج) شخصیتی است معصوم (عاری از هرگونه خطا و عصیان)،[22] واسطه ی فیض الهی،[23] و دریچه رحمت حق و همچنین باعث وجود آرامش جهان، که اگر لحظه ای زمین از وجودش خالی شود تمام اهلش را در خود فرو خواهد برد.[24]


جمع بندی
اگرچه در بیان شباهت ها بیان شد که تمام ادیان و مکاتب منتظر ظهور منجی اند، منتظر روزگاری سرشار از عدالت و مهر و دور از ظلم و جورند، اما چنانچه در تفاوت ها ذکر شد غالباً پیروان این ادیان به بیراهه رفته و در مورد عظمت وجودی، هویت و شخصیت منجی موعود و همچنین وظایف خود در دوران غیبت و قبل از ظهور موعود دچار غفلت و گمراهی شده اند.
امید که با تمسک به قرآن کریم این چشمه ی زلال حقیقت و روشنایی بتوانیم هرچه بهتر در کسب معارف الهی کوشا باشیم.

--------------------------------------
[1] علامه مجلسی (رضوان الله تعالی) صد و سی آیه از قرآن را مربوط به حضرت مهدی (ع) دانسته و آنها را تفسیر روایی کرده اند و تنها بالغ بر سیصد روایت با مضمون «یملأ الارض عدلاً و قسطاً» آورده اند.
[2] «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و عمل شایسته انجام داده اند وعده داده که آنان را خلیفه ی زمین گرداند.
[3] بحارالانوار، ج 51، ص 156.
[4] در «گنجینه ای از تلمود» چندین آیه از شخصیت «ماشیح» بحث به میان آورده (آبراهام کهن، فریدون گرگانی، ص 354-352. به نقل از فصلنامه تخصصی انتظار موعود، شماره 15، فصل 6، سال 1384 هجری شمسی.
[5] کتاب مقدس، کتاب دانیال نبی، ترجمه فاضل خان همدانی، ص 1567، بند 3-1. به نقل از درسنامه مهدویت، خدا مرد سلیمیان، 1385، ص 24.
[6] همان، انجیل متی، باب 25، بند 33-31. کتاب مقدس، دارالسلطه ی لندن، 1914.
[7] انجیل یوحنا، 14: 17.
[8] ر.ک: یشتها 2: 349. به نقل از همان منبع، پاورقی 4، ص 160.
[9] صف، 9 و توبه، 33.
[10] به نقل از امید سبز، محمد علی فرزی خراسانی، ص 77.
[11] انجیل متی، باب 25، ص 60، بند 33-31.
[12] نور، 54.
[13] زبور داود (ع)، مزامیر 72: 18-2؛ 96: 13-10.
[14] کتاب مقدس، عهد عتیق، کتاب اشعیای نبی، ص 1031 و 1057. به نقل از همان منبع، پاورقی 4، ص 140.
[15] برگرفته از امید سبز، ص 76.
[16] قصص، 4.
[17] انبیاء، 150.
[18] کتاب مقدس، مزامیر داود، مزمور 37، بندهای 37-9.
[19] یشتها، ص 160.
[20] نجم الثاقب، ص 132-55.
[21] انجیل یوحنا، باب 41، آیه 26؛ 16: 13-7؛ 7: 2؛ 19: 8.
[22] معصوم بودن: سلیم بن قیس می گوید: از سلمان شنیدم که می گفت: گفتم یا رسول الله هر پیغمبری وصی داشته وصی شما کیست؟ فرمود: شهادت می دهم ای سلمان که علی بن ابی طالب وصی من است... و اوصیائم پسرم حسن و حسین و بقیه از فرزندان حسینند. آنها با قرآنند و قرآن با آنها است از هم جدا نمی شوند مانند این دو انگشت... هر کس از آنها اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است و هر کس اطاعت نکند خدا را اطاعت نکرده، همه شان هادی و مهدی اند، و نازل شدن این آیه درباره ی من و درباره ی برادرم و دخترم فاطمه و درباره ی پسرم و اوصیاء یکی بعد از دیگری که فرزندان من و فرزندان برادرم می باشند (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً اتدرون ما الرجس یا سلمان قلت لا قال الشک لایشکون... مطهرون معصومون من کل سوء، آنها از هر ناپاکی پاکیزه و از هر بدی معصوم اند. سپس حضرت دست مبارک بر حسین (ع) زد و فرمود مهدی امتم ... از فرزندان این است امام بن امام و عالم بن عالم و وصی بن وصی است... (کتاب سلیم بن قیس، ص 429).
[23] ... بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه، ص 548. به وسیله ی شما خداوند باب رحمت ها را می گشاید و به وسیله شما امر را به پایان می برد و به وسیله ی شما باران را فرو می فرستد.
[24] لولا الحجة لساخت الارض اهلها، کافی، ج 1، ص 179.


+نوشته شده در دوشنبه 89/12/9ساعت 12:56 صبح توسط فروزان
نظر

بررسی روابط اسلام و مسیحیت از سوی پاپ و اسقف اعظم کانتربری...
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: دیدار رهبر کاتولیکهای جهان با رهبر معنوی کلیسای انگلیکن انگلستان با محوریت روابط اسلام و مسیحیت و همچنین دیدار وی با رهبر ارامنه جهان که مسئله قتل عام ارامنه در آن مطرح شد در کنار همدردی رهبر معنوی بودائیان تبت با خشم تبتی‌ها از المپیک مهمترین رویدادهایی هستند که پیروان ادیان مختلف جهان در رابطه با رهبران دینی خود به آن توجه کرده اند.

روابط مسلمانان و مسیحیان محور گفتگوی رهبر انگلیکها و کاتولیکها

پاپ بندیکت شانزدهم و اسقف اعظم کانتربری طی دیدار خود پشت درهای بسته در واتیکان، به بحث درباره روابط مسلمانان و مسیحیان پرداختند.

واتیکان اعلام کرد که پاپ و دکتر روان ویلیامز به طور خصوصی در واتیکان بایکدیگر دیدار و گفتگو کردند، اما تاکنون جزئیات بیشتری از این دیدار که روز دوشنبه 16 اردیبهشت ماه انجام شد منتشر نکرده است.

یکی از سخنگویان کلیسای انگلیکن اظهار داشت که دو رهبر دینی حدود 20 دقیقه به طور خصوصی دیدار کرده و درباره روابط مسلمانان و مسیحیان، گفتگوی بین دینی و تأثیر سفر ماه گذشته پاپ به ایالات متحده گفتگو کردند. این دومین دیدار رسمی میان پاپ و رهبر معنوی 77 میلیون انگلیکن جهان بود که به دیدار گرم و دوستانه توصیف شد.

در ماه مارس کاردینال ژان لوئی توران رئیس شورای پاپی گفتگوی بین ادیان اظهارات دکتر ویلیامز را درباره تصویب برخی از ابعاد شریعت اسلام در بریتانیا مورد انتقاد قرار داد و اظهار داشت که وی اشتباه کرده و اظهاراتی خام داشته است.

سخنرانی رهبر انگلیکنها در ماه فوریه واکنشهای بسیار منفی را در بریتانیا و برخی از نقاط جهان به همراه داشت.

وی با هدف شرکت در هفتمین همایش "ساخت پلهای ارتباطی" به ایتالیا سفر کرده، این همایش هرساله با حضور علمای مسلمان و مسیحی به منظور بررسی دقیق متون قرآن و انجیل برگزار می شود.  موضوع همایش امسال که طی روزهای 16 تا 18 اردیبهشت ماه با همکاری دانشگاه جورج تاون در رم برگزار شد " برقراری ارتباط با جهان" وحی، ترجمه و تفسیر در اسلام و مسیحیت" است.

رهبران مسیحی جهان روز نکبت فلسطین را به رسمیت می‌شناسند

بیش از 140 نفر از رهبران مسیحی طی بیانیه‌ای که در روزنامه ایندیپندنت منتشر شد متحدانه تصدیق کرده‌اند که جشنهای صهیونیستها برای شصتمین سال تأسیس دولت خود، روز نکبت یا فاجعه مردمان فلسطین بوده است.

اسقف اعظم دسموند توتو، برنده جایزه صلح نوبل؛ مارید گوریگان مگوایر نویسنده کتاب پرفروش سیاست خدا؛ جیم والیس فعال درک خاورمیانه؛ والتر براگمان دانشمند انجیلی، کریستوفر رولند استاد دانشگاه آکسفورد، برایان مک لارن نویسنده مسیحی، اسقف اعظم کلیسای انگلیکن استرالیا و چندین نفر از اسقفها و مدیر بین‌المللی ائتلاف جهانی انجیلی ها از جمله افرادی هستند که این بیانیه را امضا کرده‌اند.

روسای مدارس علوم دینی، استاتید دانشگاه، نویسندگان، نمایندگان سازمانهای امدادی، کشیشان تمام فرقه‌های مسیحی چون پروتستان مشایخی، کاتولیک، انگلیکن، باپتیست، منونیت، پنطیکاستی از کشورهای بریتانیا، ایرلند، فرانسه، امریکا، استرالیا، آفریقای جنوبی و کانادا هستند.

این بیانیه که ابتکار عملی کاملاً مستقل محسوب می‌‎شود از ایده دو روزنامه نگار شکل گرفت و توسط شبکه‌های شخصی گسترش یافت و با استقبال و حمایت رهبران مسیحی رو به رو شد.

این بیانیه تصریح کرده است که درحالی که امروز میلیونها اسرائیلی و یهودی سراسر جهان شصتمین سالگرد تأسیس دولت اسرائیل را جشن می‌گیرند، میلیونها فلسطینی برای بی خانمان شدن 700 هزار نفری که هرگز نتوانستند به خانه‌های خود بازگردند عزاداری می کنند. بسیاری از مسیحیان در کلیساهای سراسر جهان همبستگی را که تاکنون به اسرائیل ابراز کرده از فلسطین دریغ کرده‌اند. امضاکنندگان این نامه با اشاره به انجیل تصدق کرده‌اند که عدالت است که صلح و امینت پایدار منتهی می‌شود.

تجلی حضرت مریم در قرن هفدهم به رسمیت شناخته شد

یکی از اسقفهای کاتولیک در فرانسه دیروز یکشنبه اعلام کرد کلیسا به طور رسمی تجلیل حضرت مریم(س) را بر دختر چوپان قرن هفدهمی در کوهستان آلپ به رسمیت شناخت.

اسقف ژان میشل دی فالکو لیندری که در مراسم عشای ربانی سخنرانی می کرد و اظهارات وی از شبکه ملی "فرانس 2" پخش می شد گفت وی ماهیت ماوراء الطبیعی تجلی حضرت مریم بر دختر هفده ساله ای به نام بنویت رنسول را طی سالهای 1664 تا 1718 به رسمیت می شناسد.

وی همچنین در مصاحبه ای با رادیو "فرانس اینفو" گفت: این تصمیم به معنای آن است که کلیسا خود را به نحوی رسمی متعهد کرده است که بگوید زائران شما می توانید با اطمینان کامل در این مکان زیارت کنید. فرآیند به رسمیت شناختن این رویدادهای با حضور هئیتی از کارشناسان که متشکل از دو متألهه و یک قاضی تحقیق و تفتیش است صورت می گیرد.

مقامات کلیسای نوتردام دالوس پس از چهار ماه تجلی روزانه که از ماه می 1664 آغاز شد حضرت مریم از رنسول خواست کلیسا و خانه ای برای کشیشان در این منطقه بسازد.

این جایگاه مقدس که توسط رنسول ساخته شده امروزه پذیرای 120 هزار زائر در سال است. تصمیم کلیسا مبنی بر به رسمیت شناختن این رویداد این مکان را به نقطه زیارتی رسمی برای کلیسای کاتولیک تبدیل می کند، محلی که حتی پیش از تجلی حضرت مریم بر برنادت در سال 1858، برای عده بسیاری مقدس شناخته می شد.
 
دیدار رهبر ارامنه جهان با پاپ و فراخوان به رسمیت شناختن قتل عام ارامنه

بندیکت شانزدهم روز چهارشنبه 18 اردیبهشت ماه با هدف برقراری وحدت میان مذاهب مسیحی با رهبر معنوی کلیسای حواری ارامنه در واتیکان دیدار کرد.

سفر جاثلیق گارگین دوم با چندین مراسم عبادی و فرصت برای گفتگو با کلیسای کاتولیک روم همراه است. وی طی دیدار خود با هئیت 18 نفره ای از اسقفها و 75 نفر از پیروان کلیسای ارامنه از ارمنستان و سایر کشورهای منطقه همراهی می شود. روز چهارشنبه پس از نیایش در مقبره سنت پیتر و دیدار از مجسمه سنت گریگوری به عنوان قدیسی که مسیحیت را وارد ارمنستان کرد، گارگین دوم در آغاز دیدار عمومی روزهای چهارشنبه پاپ مورد استقبال وی قرار گرفت.

رهبر معنوی کلیسای حواری ارامنه همچنین در طول این سفر از از دانشگاه پاپی سالسیان دکترای افتخاری الهیات دریافت کرد و از کالج پاپی ارامنه دیدار کرده و در یک کنگره آکادمیک که در مؤسسه پاپی شرقی شناسی با عنوان " فداکاری مقدس در سنت ارامنه" برگزار می شود شرکت خواهد کرد.

رهبر مسیحیان کلیسای حواری ارامنه که بخشی از ارتدکسهای شرقی محسوب می‌شوند از سکوی خطابه واتیکان استفاده کرد و قتل‌عام 5/1 میلیون ارمنی را در سال 1912 توسط ترکهای عثمانی محکوم کرد و گفت: جهان باید این رویداد را به عنوان یک قتل عام به‌رسمیت بشناسد.

چاثلیق گارگین دوم در سخنرانی عمومی در طول دیدار عمومی پاپ در میدان سنت پیتر گفت: ما ارمنی‌ها مردمی هستیم که از یک قتل‌عام جان سالم به در برده‌ایم و ارزش عشق، برادری، دوستی و زندگی ایمن را به‌خوبی می‌دانیم.

وی که در مقابل دهها هزار نفر زائر میدان سنت پیتر به زبان انگلیسی سخنرانی می‌کرد افزود: امروز، بسیاری از کشورهای جهان قتل‌عام 1915 را به‌رسیمت شناخته و آن را محکوم کرده‌اند.

پاپ نیز در صحبتهای خود پیش از دیدار با مردم به شرایط دشواری مسیحیان ارمنی به‌ویژه در طول قرن گذشته اشاره کرد اما از واژه قتل‌‌عام استفاده نکرد. واژه " قتل‌عام" در بیانیه مشترک گارگین و ژان پل دوم نیز ذکر شده بود اما واتیکان که دارای روابط دیپلماتیک با ترکیه و ارمنستان است هرگز رسماً این کشتارها را به عنوان قتل‌عام به‌رسمیت نشناخته است.

پاپ برای قربانیان طوفان میانمار دعا کرد

پاپ بندیکت شانزدهم برای قربانیان طوفان میانمار دعا و تلگرافی برای تسلیت به اسقفهای کاتولیک میانمار ارسال کرد. در تلگراف پاپ به اسقفهای کاتولیک میانمار یادآور شده وی به شدت از اخبار طوفان فاجعه آمیز اندوهگین شده است.

رهبر کاتولیکهای جهان همدردی خود را نیز با مردم میانمار ابراز و دعا کرده که خداوند قربانیان این طوفان را مورد رحمت قرار داده و به افراد بی خانمان که از تبعات این رویداد رنج می برند نیروی الهی دهد.

پاپ همچنین ابراز اطمینان کرده که جامعه بین المللی با سخاوت و کمکهای مؤثر به نیاز مردم میانمار پاسخ می دهند.

روز جمعه و شنبه حدود 15 هزار نفر در این طوفان که باد آن با سرعت 200 کیلومتر در ساعت می وزید جان خود را از دست داده اند.

پاپ باید از قربانیان رسواییهای کشیشان عذرخواهی کند

گروههای حقوق بشر و اسقفهای کاتولیک فشار خود را برای عذرخواهی پاپ در رابطه با سوء‌استفاده‌های فیزیکی و جنسی کشیشهای استرالیا افزایش دادند.

درحالی که گروههای مدافع حقوق قربانیان رسواییهای کشیشان کاتولیک از پاپ خواسته‌اند برای سوء‌استفاده‌های کشیشهای کاتولیک در طول سفر خود برای روز جهانی جوانان کاتولیک در سیدنی عذرخواهی کند، روزنامه دیلی تلگراف گزارش داد که واتیکان درباره این عذرخواهی تصمیم‌گیری می‌کند.

این روزنامه به نقل از مقامات کلیسا که نام آنها فاش نشده آورده است: پاپ بندیکت شانزدهم از سفر خود به استرالیا استفاده می‌کند تا شرم و تأسف خود را نسبت به رسوایی کلیسا ابراز کرده و با قربانیان نیز دیدار می‌کند.

پاپ نیز گفته است که واتیکان درباره انتخاب واژگان هرگونه عذرخواهی در چند هفته پیش از ورود به سیدنی تصمیم‌گیری می‌کند. پاپ همچنین ماه گذشته برای سوء‌استفاده جنسی کشیشهای کاتولیک در طول سفر خود به ایالات متحده عذرخواهی کرد.

مایکل مالون رئیس کلیسای میتلند نیوکسل در شمال سیدنی از درخواستهایی که برای عذرخواهی پاپ مطرح شده حمایت کرد، اما گفت: مطمئن نیستم که برنامه پاپ در سیدنی چنین مجالی را فراهم کند اما بی‌تردید از آن استقبال می‌کنم.

دعوت فیلیپینی ها از پاپ مورد پذیرش واقع نشد

پاپ بندیکت شانزدهم سفر به فیلیپین به عنوان پرجمعیت‌ترین کشور کاتولیک آسیا را به علت برنامه پرمشغله خود رد کرد.
اسقف اعظم آنجل لاگدامئو رئیس کنفراس اسقفهای کاتولیک فیلیپین گفت: پاپ دعوتی که ماه ژوئیه سال گذشته برای سفر به فیلیپین ارسال شده بود را نپذیرفت، چرا که برنامه وی پیش از ارسال دعوت نامه بسته شده بود.

وی طی بیانیه ای که در پایگاه اینترنتی کنفرانس اسقفهای کاتولیک فیلیپین منتشر شده بود گفت: امتناع پاپ از پذیرش این دعوت تنها به پرمشغله بودن برنامه وی است.

بیش از 80 درصد جمعیت 6/88 میلیون فیلیپین را کاتولیکها تشکیل داده اند و پاپ ژان پل دوم در طول دوران پاپی خود دوبار به فیلیپین سفر کرد.

همدردی دالایی لاما با خشم تبتی‌ها در مورد المپیک

دالایی لاما گفت: خشم تبتی های معزول شده را از رسیدن مشعل المپیک به قله اورست درک می کند، اما به آنها توصیه کرد از تظاهرات پرهیز کنند.

مقامات تبتی معزول شده و گروه های حقوق بشر استدلال می کنند رساندن مشعل المپیک به قله اورست طعم تلخی داشت و با روحیه المپیک سازگار نبود. در مصاحبه ای که مجله اشپیگل دیروز با دالایی لاما منتشر کرده آمده است: من این اعتراض ها را درک می کنم اما از آنها حمایت نمی کنم.

رهبر معنوی بودائیان تبت از روز جمعه 27 اردیبهشت ماه سفر خود به آلمان را آغاز خواهد کرد.

مسیر حرکت مشعل المپیک در سراسر جهان با تظاهرات ضد چینی مواجه شد که براساس ادعای پکن از سوی دالایی لاما ساماندهی شده بود. تنش برسر برگزاری المپیک و مشعل آن از زمان سرکوبی شدید تبتی ها در لهاسا توسط چین آغاز شد.

رهبر معنوی بودائیان تبت که در هندوستان مستقر است گفت: تنها می توانم آنها را نصیحت کنم اما نمی توانم دیدگاه های آنها را سرکوب کنم. امیدوارم بازیهای المپیک دستاویزی برای ایجاد حمام خون نباشد.

دالایی لاما در این مصاحبه اظهار داشته بود که به بازگشت خود به تبت خوش‌بین است. وی همچنین تصریح کرده بود: اگر به زادگاه خود بازگردم هیچ نقش سیاسی برعهده نمی گیرم. اگر چنین روزی فرارسد و اگر میزان خاصی از تکثرگرایی و آزادی بیان وجود داشته باشد، من تمام قدرت تاریخی خود را به دولت محلی واگذار می کنم.

بودائیان جهان برای جشن وساک در ویتنام گردهم می‌‌آیند

نمایندگان 83 کشور و منطقه جهان در روز وساک که از سوی سازمان ملل طی روزهای 13 تا 16 ماه می ( 24 تا 27 اردیبهشت ماه) در هانوی پایتخت ویتنام برگزار می‌شود شرکت خواهند کرد.

نایان دواه رئیس هئیت برگزاری مراسم جشن وساک که رئیس دفتر امور دینی دولت ویتنام نیز محسوب می‌شود گفت: حدود 3 هزار و 500 نفر از مردم جهان در این جشن بین‌المللی بودیسم و صلح جهانی که قرار است برای نخستین بار در ویتنام برگزار شود شرکت کنند.

حدود 2 هزار راهب و راهبه خارجی و همچنین دانشمندان بودائی در کنار گروههای بودائی محلی و اعضای احزاب دولتی در این جشنها شرکت خواهند کرد. این مراسم پنجمین جشن وساک است که از سوی سازمان ملل برگزاری می‌شود و رهبران بودایی تمام سنتها در آن شرکت خواهند کرد.

این جشنها به مناسبت دوهزار و ششصدو سی و دومین سال تولد، روشنگری و مرگ بودا است که از چهار بعد دینی، فرهنگی ، آکادمیک و معنوی مورد توجه قرار می‌گیرد. مجمع عمومی سازمان ملل طی قطعنامه‌ای در دسامبر سال 1999 تصمیم به برگزاری جشنهای این عید مقدس بودائیان در طول ماه می گرفت.

نخستین جشن در سال 2000 در دفتر مرکزی سازمان ملل متحد در نیویورک برگزار شد. برگزار کنندگان این جشنها را فرصتی برای گسترش پیام صلح، تسامح، هماهنگی، عشق، پیشرفت، و توسعه بودا به سراسر جهان دانستند. محور اصلی گردهماییهای امسال سهم بودیسم برای ساخت جامعه مدنی، دمکرات و عادلانه است.



+نوشته شده در چهارشنبه 89/9/24ساعت 1:44 صبح توسط فروزان
نظر
عشق در ادیان گوناگون-4

مباحث مربوط به تعریف عشق

در اغلب لغت نامه‌ها «عشق» به عنوان علاقه شدید یا انس قلبی تعریف می‌شود.[?]

  1. به طور کلی «علاقه» یک حالت ذهنی یا احساسی است که در طی آن فرد برای کسی یا چیزی نگران و دلواپس است. همچنین توجه و علاقه به کسی همواره با عدم قطعیت مسئولیت پذیری و درک مخاطب همراه است و عامل ایجاد اضطراب است. مراقبت از اشیا مانند یک خانه معمولاً به صورت نگهداری و محافظت از آنها و یا پذیرش مسئولیت در قبال آنها همراه است.
  1. « دوستی » - رابطه یا همکاری مناسب بین دوفرد.
  1. « وصال » - ذوب شدن عاشق در معشوق ؛ حالت نهایی عشق راستین.
  1. « خانواده » - افرادی که از طریق اصل و نسب با یکدیگر ارتباط دارند.
  1. « پیوند روحی » - رابطه بین فرد و فردی که جزئی از وجود وی است.

توماس جای اورد عشق رایک عمل اختیاری می‌داند که پاسخی احساسی به دیگران (مانند خدا) است و با هدف ارتقا شخصیت صورت می‌پذیرد. اورد تعریف خود را در زمینه‌های دینی، فلسفی، و علمی قابل استفاده می‌داند.

[ویرایش همچنین رجوع کنید به]

[ویرایش پانویس]

  1. بابک احمدی. «فصل دشواری‌های تعریف هنر». حقیقت و زیبایی. سال ????، ISBN:???-???-???-???-?، ‏صفحه ??.
  2. ??? ??? نوشتاری از محمد حیدری ملایری
  3. شعر عاشقانه باستان
  4. آیت اللّه سیستانی، س ? و ?؛ آیت اللّه خامنه‏ای، استفتاء، س ???، ??? و ???؛ آیت اللّه صافی، جامع‏الاحکام، ج ?، س ????؛ آیت‌الله مکارم، استفتاءات، ج ?، س ???? و ????.
  5. Oxford Illustrated American Dictionary (????) + Merriam-Webster Collegiate Dictionary (????).

[ویرایش پیوند به بیرون]

جستجو در ویکی‌گفتاورد مجموعه‌ای از نقل‌قول‌های مربوط به عشق در ویکی‌گفتاورد موجود است.
جستجو در ویکی‌واژه معنای واژه? «عشق» را در ویکی‌واژه ببینید.
جستجو در ویکی‌انبار در ویکی‌انبار منابعی در رابطه با عشق موجود است.
[نهفتن]
ن  ب  و
عشق
 
عشق عشق
 
عشق یونانی

 

  1. بابک احمدی. «فصل دشواری‌های تعریف هنر». حقیقت و زیبایی. سال ????، ISBN:???-???-???-???-?، ‏صفحه ??.
  2. ??? ??? نوشتاری از محمد حیدری ملایری
  3. شعر عاشقانه باستان
  4. آیت اللّه سیستانی، س ? و ?؛ آیت اللّه خامنه‏ای، استفتاء، س ???، ??? و ???؛ آیت اللّه صافی، جامع‏الاحکام، ج ?، س ????؛ آیت‌الله مکارم، استفتاءات، ج ?، س ???? و ????.
  5. Oxford Illustrated American Dictionary (????) + Merriam-Webster Collegiate Dictionary (????).
  1. بابک احمدی. «فصل دشواری‌های تعریف هنر». حقیقت و زیبایی. سال ????، ISBN:???-???-???-???-?، ‏صفحه ??.
  2. ??? ??? نوشتاری از محمد حیدری ملایری
  3. شعر عاشقانه باستان
  4. آیت اللّه سیستانی، س ? و ?؛ آیت اللّه خامنه‏ای، استفتاء، س ???، ??? و ???؛ آیت اللّه صافی، جامع‏الاحکام، ج ?، س ????؛ آیت‌الله مکارم، استفتاءات، ج ?، س ???? و ????.
  5. Oxford Illustrated American Dictionary (????) + Merriam-Webster Collegiate Dictionary (????).


+نوشته شده در چهارشنبه 89/9/24ساعت 1:34 صبح توسط فروزان
نظر
عشق در ادیان گوناگون-3

دیدگاه‌های علمی

نوشتار اصلی: عشق (دیدگاه‌های علمی)
کلاس درس

کلاس‌ درس برخطی مربوط به موضوع این مقاله در کلاس‌های درس اینترنتی در بخش فلسفه موجود است.

در طول تاریخ دو مقوله فلسفه ودین بیشترین مطالب را راجع به مفهوم عشق بیان کرده‌اند. درقرن گذشته روانشناسی در مورد عشق به وفور اظهار نظر کرده‌است. امروزه علوم روان‌شناسی تکاملی ، زیست‌شناسی تکاملی، مردم شناسی ، علم اعصاب و زیست شناسی در مورد ماهیت عشق و عملکرد آن بحث‌های زیادی را مطرح کرده‌اند. در مدلهای زیست‌شناسی مربوط به جنسیت، عشق به عنوان یک غریزه موجود در پستانداران همانند گرسنگی و تشنگی مطرح شده‌است. روانشناسی عشق را پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی قلمداد می‌کند. رابرت اشتنبرگ روانشناس معروف ، مدل مثلثی عشق را مطرح کرد و عشق را شامل سه عنصر دانست: صمیمیت، تعهد و شهوت. افراد در مرحله صمیمیت رازها و جزئیات زندگی شخصی خود را برای یکدیگر بازگو می‌کنند. صمیمیت معمولاً در دوستی یا عشق رومانتیک بروز می‌کند. تعهد انتظار تداوم رابطه عاشقانه تا ابد است. شهوت یا رابطه جنسی سومین قالب عشق است که مهمترین پارامتر محسوب می‌شود. یلا این مدل را اندکی تغییر داد و شهوت را به دو جزء شهوت نفسانی و شهوت رومانتیک تقسیم بندی کرد.

[ویرایش منشا شیمیایی]

بر اساس شواهد علم اعصاب درهنگامی که فرد عشق خود را بروز می‌دهد، تعدادی عنصر شیمیایی در مغز فرد فعال می‌شوند. این مواد شیمیایی عبارتند از : تستسترون ، اوستروژن ، دوپامین ، نورفینفرین ، سروتونین ، اوکنسیتوسین و وازوپرسین . درهنگام برقراری رابطه جنسی یا احساسات شهوانی میزان تستسترون و اوستروژن در مغز افزایش پیدا می‌کند. معمولاً دوپامین، نورفینفرین و سروتونین در مرحله جذب نظر فرد مقابل حضور پررنگ تری دارند. به نظر می‌رسد اوکسی توسین و وازوپرسین به روابط پردوام و قوی ارتباط دارند. در دسامبر ????، دانشمندان ایتالیایی در دانشگاه پاویا متوجه شدند که وقتی فرد برای اولین بار عاشق می‌شود، میزان مولکولی که به عنوان NGF عامل رشد عصب شناخته می‌شود افزایش می‌یابد اما پس از یکسال ارتباط بین طرفین مقدار این مولکول به حالت اول بر می‌گردد. «سطح NGF در افرادی که عاشق بودند بسیار بیشتر بود (P<?????) [ به طور متوسط ???(??)Pg/ml ] و این مقدار در مورد افرادی که رابطه دراز مدتی را تجربه کرده‌اند و افرادی که هیچ ارتباط عاشقانه‌ای نداشته‌اند به ترتیب برابر [???(??)pg/ml],[???(??)pg/ml] بود. همچنین میان میزان NGF و شدت رابطه عاشقانه همبستگی معنی داری وجود داشت (r=???? ,p=?????). درغلظت بقیه NT‌ها هیچ تفاوتی مشاهده نشد. در ?? مورد که فرد بعد از ?? تا ?? ماه هنوز رابطه عاشقانه را حفظ کرده بود اما به عقیده خودشان وضعیت روانی شان نسبت به زمان آشنایی تفاوت کرده بود سطح NGF کاهش یافته بود و تقریبا برابر سطح NGF گروه کنترل بود.»

[ویرایش دیدگاه‌های فرهنگی]


اگرچه در مورد تعریف عشق و ماهیت آن در بین فرهنگ‌های مختلف تشابهاتی وجود دارد و اغلب فرهنگ‌ها عشق را نوعی تعهد، دلسوزی، شفقت و شهوت می‌دانند که در همه انسان‌ها وجود دارد، اما میان این فرهنگ‌ها اختلافاتی هم وجود دارد. برای مثال در هند که معمولاً ازدواج طبق روال تعریف شده و سنتی صورت می‌گیرد اعتقاد برآن است که عشق ضرورت اولیه برای ازدواج نیست و عشق پس از ازدواج به وجود می‌آید؛ درحالیکه در فرهنگ غرب عشق لازمه ازدواج است.

در ایران برای بیان پدیده عشق واژگان زیادی بچشم می‌خورد،که برخی از زمانهای دور وجود داشته‌است.درمتون اوستا و در گاثاها بارها ازمهر و دوستی سخن میان رفته و درمتون بجای مانده از زبان پارسی میانه هم وجود دارد.واژگانی مانند آغاشه در اشعار رودکی بچشم می‌خورد.مهر و عشق و آغاشه و شیفتگی و ایشکای و دلدادگی و شیدایی و سودا همه از واژگانی هستند که در ایران زمین برای پدیده عشق بکاررفته یا می‌رود.در اشعار هم بخشی از داستان‌های شاهنامه یا اشعار نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی و عیوقی و جامی و وحشی بافقی و اهلی شیرازی و ... به بیان داستانهای عاشقانه پرداخته و بسیاری شعرا هم به بررسی ماهیت عشق در حالتی جدا از اوصاف صوفیه کارکرده‌اند مانند حافظ و سعدی و باباطاهر و خیام و رودکی که هم غزل و هم رباعی عاشقانه و سوزناک دارند و هم به بررسی ماهیت و کاآمدی عشق پرداخته‌اند.در ادبیات صوفیه هم که راه رسیدن به خدا و حق پاکی و محبت است برای جذب در راه خدا و جدایی از دنیا علاقه‌های ذاتی به خدا را در درون خود می‌پروردند و به حالتی از جذب در راه حق می‌رسیدند که بدان عشق الهی می‌گفتندو اشعار بیشماری در همین مورد عشق سرائیده‌اند که معشوق خود را خدا می‌دانستند.مولوی و عطار و ابوسعید ابی الخیر و سنایی غزنوی از این دسته شاعران هستند.پاره‌ای از شاعران مدح گوی درباری در وصف ممدوحان خود از عبارات و مثل‌های عاشقانه زیادی استفاده نموده‌اند. انوری و عنصری و عسجدی و فرخی سیستانی هم ازین دست شاعران هستند.

[ویرایش دیدگاه‌های مذهبی]


عشق در ادیان اولیه ترکیبی از تعهد جاذبه‌ای و عبادی به نیروهای طبیعت بود (مشرکان چند خدایی). بعدها در ادیان جدیدتر این جذبه به سوی اشیاء واحد و انتزاعی مانند خداوند، قانون، کلیسا، و دولت سوق پیدا کرد (تک خدایی). دیدگاه سوم در این زمینه به دیدگاه وحدت وجود معروف است وادعا می‌کند همواره بین آنکه می‌پرستد وآنکه پرستیده می‌شود تفاوت وجود دارد. عشق حقیقتی است که ما بر اساس آن در طی زمان خود را ناصحیح به صورت موجودی منزوی تفسیر می‌کنیم.

[ویرایش اسلام]

قرآن در سوره? روم آیه? ?? چنین آورده‌است:

و از نشانه‏های خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان دوستی و رحمت قرار داد، آری در این [نعمت] برای مردمی که می‏اندیشند قطعا نشانه‏هایی است.

بر اساس دیدگاه مراجع شیعه، بیان عشق میان دختر و پسر (بدون منظور ازدواج) گناه است، چرا که ترس افتادن به گناه در میان است، اگرچه خواستگاری، بدون بیان عشق، برای ازدواج مانعی ندارد.[?] تا وقتی که مفسده‌ای در میان نباشد، صرفِ داشتنِ محبت و عشقِ قلبی (بدون اظهار آن) اشکالی ندارد.

از احادیث پیامبر اسلام است که: «اگر مرد به زن خود بگوید «تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج نمی شود و همواره در خاطر او باقی می ماند» ( وسایل الشیعه – حر عاملی – ص 10 جلد 14.)

[ویرایش مسیحیت]

در انجیل از عشق به عنوان مجموعه‌ای از اعمال و رفتارها نام برده شده‌است که معنایی وسیع‌تر از ارتباط احساسی دارد. عشق مجموعه‌ای از رفتارهای انسان است که انسان بر اساس آنها عمل می‌کند. در انجیل به افراد سفارش شده که علاوه بر معشوق خود و حتی دوستانشان دشمن خود را نیز دوست داشته باشند. در انجیل از این عشق فعال در قرنتی ?-?: ?? سخن به میان آمده‌است:

عشق صبور است، عشق مهربان است. هرگز حسادت نمی‌کند، هرگز به خود نمی‌بالد، مغرور نیست. گستاخ نیست و خودخواه نیست، به سادگی خشمگین نمی‌شود، خطاهای دیگران را به خاطر نمی‌سپارد. عشق از همدمی با شیطان لذت نمی‌برد بلکه دوست دار حقیقت است. همواره حافظ است، همواره به دیگران اعتماد دارد، همواره امیدوار است و همواره پانیده‌است. عشق هرگز شکست نمی‌خورد.



+نوشته شده در چهارشنبه 89/9/24ساعت 1:29 صبح توسط فروزان
نظر
عشق در ادیان گوناگون-2

[ویرایش بررسی معنی]

نویسه? چینی سنتی به مفهوم عشق (?) که از یک قلب (در وسط) تشکیل شده که حاوی «کشش»، «احساس» یا «تفاهم» است و یک احساس با ارزش را تداعی می‌کند.

اگر چه تعریف دقیق کلمه «عشق» کار بسیار سختی است و مستلزم بحث‌های طولانی و دقیق است، اما جنبه‌های گوناگون آن را می‌توان از طریق بررسی چیزهایی که «عشق» یا عاشقانه «نیستند» تشریح کرد. عشق به عنوان یک احساس مثبت (وشکل بسیار قوی «دوست داشتن») معمولاً درنقطه مقابل تنفر (یا بی احساسی محض) قرار می‌گیرد و در صورتی که درآن عامل میل جنسی کمرنگ باشد و یک شکل خالص و محض رابطه رمانتیک را متضمن باشد، با کلمه شهوت قابل قیاس است؛ عشق در صورتی که یک رابطه بین فرد ودیگر افراد را توصیف کند که درآن زمزمه‌های رمانتیک زیادی وجود دارد در مقابل دوستی و رفاقت قرار می‌گیرد ؛ با وجود آنکه در برخی از تعاریف «عشق» بروجود رابطه دوستانه بین دو نفر در بافت‌های خاص تاکید دارد.

«عشق» در معنای عام خود بیشتر به وجود رابطه دوستانه بین دونفر دلالت دارد. عشق معمولاً نوعی توجه واهمیت دادن به یک شخص یا شیء است که حتی گاهی این عشق محدود به خود نمی شود (مفهوم خودشیفتگی). با این وجود در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای وجود عشق را نفی می‌کنند. عده‌ای هم آنرا یک مفهوم انتزاعی جدید می‌دانند و تاریخ «ورود» این واژه به زبان انسان‌ها و در واقع اختراع آن را طی قرون وسطی یا اندکی پس از آن می‌دانند که این نظر با گنجینه باستانی موجود در زمینه عشق و شاعری در تضاد است.[?]. عده دیگری هم می‌گویند که عشق وجود دارد و یک مفهوم انتزاعی هم نیست، اما نمی‌توان آن را تعریف کرد و در واقع کمیتی معنوی و متافیزیک است. برخی از روان‌شناسان اعتقاد دارند که عشق عمل به عاریه سپردن «مرزهای خودی» یا «حب نفس » به دیگران است. عده‌ای هم سعی دارند عشق را از طریق جلوه‌های آن در زندگی امروزی تعریف نمایند.

تفاوت‌های فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان دستیابی به یک معنای عمومی و فراگیر درمورد کلمه عشق را تقریبا ناممکن ساخته‌است. در توصیف کلمه عشق ممکن است عشق به یک نفس یا عقیده، عشق به یک قانون یا موسسه، عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا، عشق به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت، و یا عشق به انواع مفاهیم دیگر مد نظر باشد و افراد مختلف برای افراد و چیزهای مختلف درجه دوست داشتن متفاوتی را بروز می‌دهند. عشق مفهومی انتزاعی است که تجربه کردن آن بسیار ساده تر از توصیفش است. به علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولاً بحث درمورد آن به کلیشه‌های ذهنی خلاصه می‌شود و درمورد این کلمه ضرب المثل‌های زیادی وجود دارد، از گفته ویرژیل یعنی «عشق همه جا را تسخیر می‌کند» گرفته تا آواز گروه بیتلز یعنی «همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است». برتراند راسل عشق را یک «ارزش مطلق» می‌داند که در برابر ارزش نسبی قرار دارد.

[ویرایش انواع]

  • عشق حیرانی - اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده‌است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می‌گیرد.
  • عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم‌ها و عاشقان آنها به کار می‌رفت
  • عشق آزاد - رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی‌شود
  • شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می‌رود یعنی «دوستت دارم چون..»
  • عشق افلاطونی – یک رابطه نزدیک که درآن رابطه جنسی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده‌است.
  • عشق ظاهری - رابطه عاشقانه‌ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولاً کمتر راستین و واقعی است.
  • عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد.
  • شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.
  • عشق لحظه‌ای - عشقی که در لحظه‌ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می‌گیرد به وجود می‌آید. از این عشق به مراتب در داستانها و ادبیات یاد شده‌است وبه “ love at first sight ” معروف است.


+نوشته شده در چهارشنبه 89/9/24ساعت 1:27 صبح توسط فروزان
نظر
عشق در ادیان گوناگون-1

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است [?]، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

عشق و احساس شدید دوست داشتن می‌تواند بسیار متنوع باشد و می‌تواند علایق بسیاری را شامل شود.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌بشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را می‌توان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف دانست که فرد آنرا دریک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم می‌کند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند: علاوه بر عشق رومانتیک که ملغمه‌ای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق افلاطونی ، عشق مذهبی ، عشق به خانواده را می‌توان متصورشد و درواقع این کلمه را می‌توان در مورد هرچیز دوست داشتنی و فرح بخش مانند فعالیت‌های مختلف و انواع غذا به کار برد. «گراهام را دوست دارم».

فهرست مندرجات

[نهفتن]

< type="text/java">

[ویرایش ریشه? واژه]

در گذشته پنداشته می‌شد که واژه? عشق ریشه? عربی دارد. ولی عربی و عبری هر دو از خانواده‌? زبان‌های سامی‌اند، و واژه‌های ریشه‌دار سامی همواره در هر دو زبان عربی و عبری با معنی‌های همانند برگرفته می‌شوند. و شگفت است که واژه? «عشق» همتای عبری ندارد و واژه‌ای که در عبری برای عشق به کار می‌رود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. ولی دیدگاه جدید پژوهشگران این است که واژه? «عشق» از iška اوستایی[?] به معنی خواست، خواهش، گرایش ریشه می‌گیرد که آن نیز با واژه? اوستایی iš به معنی «خواستن، گراییدن، آرزو کردن، جست‌وجو کردن» پیوند دارد. هم‌چنین، به گواهی شادروان فره‌وشی، این واژه در فارسی میانه به شکلِ išt به معنی خواهش، گرایش، دارایی و توان‌گری، خواسته و داراک باز مانده‌است. خود واژه‌های اوستایی و سنسکریت نام برده شده در بالا از ریشه? هند و اروپایی(زبان آریاییان) نخستین یعنی ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن می‌آید که ریخت نامی آن aissk? به چم خواست، گرایش، جست‌وجو است. گذشته از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز برگرفته‌هایی از واژه? هند و اروپایی نخستین ais بازمانده‌است.[?] در عربی امروز نیز واژه? عشق کاربرد بسیاری ندارد و بیش‌تر حَبَّ (habba) و برگرفته‌های آن به کار می‌روند مانند: حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها.

فردوسی نیز که برای پاس‌داری از زبان فارسی از به کار بردن واژه‌های عربی آگاهانه و کوش‌مندانه خودداری می‌کند ولی واژه? عشق را به آسانی و باانگیزه به کار می‌برد و با آن که آزادی سرایش به او توانایی می‌دهد که واژه? دیگری را جای‌گزین عشق کند، واژه? حُب را به کار نمی‌برد.

در زبان فارسی به کسی عشق به کسی میبندد دلدار و به کسی که عشق بر او بسته میشود دلبر یا دلربا میگویند.



+نوشته شده در چهارشنبه 89/9/24ساعت 1:20 صبح توسط فروزان
نظر
مسیحیت و جامعه شناسی خانواده

اشاره
خانواده کوچک ترین نهاد اجتماعی به حساب می آید. به جامعه کوچکی که از پدر، مادر و فرزندانشان تشکیل شده است، خانواده گفته می شود. گاهی نیز این واژه معنای وسیع تری دارد که شامل برادران و خواهران و گاهی خویشان نزدیک و دور نیز می شود. بنابراین، می توان خانواده را واحدی اجتماعی با ابعاد گوناگون دانست.

مسیحیان بر این باورند که تشکیل خانواده و زندگی زناشویی امری مقدّس است. زن و مرد با این کار تعهد می کنند برای تولید مثل و تربیت فرزندان و رشد آنان در فضایی پر از فضیلت، ایمان و محبت به خدا بکوشند. این مقال، خانواده را در مسیحیت از منظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار داده است.

ازدواج
مسیحیت ازدواج را مقدّس می داند و همچون بسیاری از ادیان آن را پیوندی الهی به حساب می آورد. مسیحیان کاتولیک و ارتدکس ازدواج را یکی از هفت آیین مقدّس می شمارند1 و آن را کاری عبادی می دانند و معتقدند که کشیش باید در کلیسا عقد ازدواج را بخواند. یهودیت از آن با عنوان «قیدوشین» یعنی «مقدّس » یاد می کند و اسلام آن را مبارک و مستحب مؤکد می داند; استحبابی که ممکن است هنگام ضرورت، به وجوب مبدل شود. پیوند ازدواج در این ادیان طبق مراسمی برگزار می شود و برای تحقق آن قرائت عقد ضرورت دارد. معمولا این عقد با استفاده از زبان مقدّس صورت می گیرد.

مسیحیان کنار هم قرار گرفتن مرد و زن به واسطه ازدواج را نشانه آشکاری برای محبت خدا به بشر و محبت مسیح به شاگردانش می دانند. ازدواج در مسیحیت رمز و نشانه ای بشری برای شیوه رفتار خدا با انسان است.2 از این رو، مسیحیان ازدواج را التزام و تعهد زن و مرد به یکدیگر در طول زندگی می دانند و با طلاق مخالفند.

از زمان حواریون3 تاکنون، برخی مسیحیان به تقلید از مسیح تجرد و زهد را شیوه زندگی خود قرار داده اند. عیسی هرگز ازدواج نکرد4 و تعلیم داد که افرادی به خاطر ملکوت خدا مجرد به سر خواهند برد. البته بیشتر رسولان، از جمله پطرس، ازدواج کرده بودند، ولی پولس مجرد می زیست. تجرد در آغاز با عقیده به بازگشت قریب الوقوع عیسی و فرارسیدن روز پایانی ارتباط داشت. با گذشت زمان و روشن شدن اینکه بازگشت عیسی نزدیک نیست، برخی مسیحیان، به نشانه حیات جدیدی که باید در مسیح ایجاد کرد، تجرد را برگزیدند.

مسیحیان تجرد را یک شیوه استثنایی برای افرادی محدود تلقّی می کنند. این افراد احساس می کنند که حیات ایمانی خود را به این شیوه بهتر می توانند ادامه دهند. روحانیان کاتولیک و ارتدکس (به پیروی از حضرت مسیح(علیه السلام) و به منظور فراغت برای خدمت به دین) نباید ازدواج کنند5 و باید از آیین ازدواج و آیین دستگذاری یکی را برگزینند. با این استثنا که در کلیسای ارتدکس، فردی که ازدواج کرده باشد، می تواند کشیش شود، ولی ارتقای وی به درجه اسقفی ممکن نیست. پروتستان ها با ازدواج روحانیون مخالف نیستند و لوتر هم ازدواج کرده بود. گروهی به نام نیقولائیان6 نیز ازدواج را برای کشیشان اجازه می دهند و به آن معتقدند. راهبان و راهبه های کاتولیک و ارتدکس نباید ازدواج کنند. گفته می شود برخی از قدیسان مسیحی برای اینکه بین فضیلت ازدواج و فضیلت تجرد جمع کنند، ازدواج بدون آمیزش داشته اند.

تجرد برای کشیشان در سه قرن اول مسیحیت اجباری نبود. کشیش می توانست زنی را که پیش از رسیدن به مقامات روحانی به همسری برگزیده بود، نگاه دارد، ولی پس از رسیدن به این مقام نمی توانست ازدواج کند. مردی که دو زن به همسری خود برگزیده یا بیوه یا مطلّقه ای را به همسری انتخاب کرده بود یا با زنی از طریق غیرشرعی زندگی می کرد، حق کشیش شدن نداشت. اما به مرور زمان افراطیون با استناد به سخن پولس هرگونه رابطه جنسی میان زنومرد را گناه دانستند.

«اما خواهش این دارم که شما بی اندیشه باشید. شخص مجرد در امور خداوند می اندیشد که چگونه رضامندی خداوند را بجوید; و صاحب زن در امور دنیا می اندیشد که چگونه زن خود را خوش بسازد.»7

یکی از فرقه های مسیحی به نام آلبیژانسی ها8 نیز مدعی بودند که هرگونه عمل جنسی گناه است. در سال 386م شورایی از کشیشان روم تجرد کامل کشیشان را توصیه کرد. یک سال بعد پاپ سیرکیوس9 فرمان داد هر کشیشی که ازدواج کند یا زندگی با زن خود را ادامه دهد، خلع لباس شود. قدیسانِ با نفوذی نیز با قدرت از این فرمان پشتیبانی کردند. کسانی که تجرد را برمی گزینند، برای مقاومت در برابر میل جنسی به تمرین هایی مانند روزه و دعا روی می آورند و در قدیم، گاهی، راهبان خود را اخته می کرده اند:

«زیرا که خصی ها می باشند که از شکم مادر چنین متولد شدند و خصی ها هستند که از مردم خصی شده اند و خصی ها می باشند که به جهت ملکوت خدا خود را خصی نموده اند. آنکه توانایی قبول دارد بپذیرد.»10

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/4/4a/masih.jpg


تجرّد روحانیان کاتولیک یکی از مشکلات آن کلیساست و این مسئله احیاناً رسوایی هایی را نیز به بار آورده است. در قرون نهم و دهم در انگلستان، فرانسه و شمال ایتالیا رسم ازدواج بین کشیشان رواج داشت. پاپ هادریانوس دوم11 (867ـ872) خود مرد متأهلی بود. راتریوس12 اسقف ورونا13 (در قرن دهم) نوشت که در قلمرو وی تقریباً تمامی کشیشان متأهل هستند. در آغاز قرن یازدهم بین کشیشانی که از طرف مقامات منصوب می شدند، تجرد نادر بود.

فرقه ای از مسیحیت در آمریکا به نام شِیْکرز14 منشعب از کویکِرز15 ازدواج را برای همه حرام می دانند. این فرقه که حدود 250 سال پیش پدید آمده، رو به انقراض است و طبق آخرین آمار در اوایل قرن 21 فقط هفت زن شیکر باقی بوده اند.

به عقیده مسیحیان زن پس از درگذشت همسرش می تواند دوباره ازدواج کند، ولی در این صورت نیز ازدواج نکردن بهتر است:

«زن مادامی که شوهرش زنده است، بسته است. اما هر گاه شوهرش مرد آزاد گردید تا به هر که بخواهد منکوحه شود، لیکن در خداوند فقط. اما به حسب رأی من خوشحال تر است اگر چنین بماند و من نیز گمان می برم که روح خدا را دارم.»16

پیوند ازدواج در بسیاری از فرهنگ ها با مَهر همراه است. مهر مبلغی است که پس از تحقق ازدواج معمولا یکی از دو طرف به دیگری می پردازد. در غالب موارد، داماد تعهد می کند آن را هنگام ازدواج یا طلاق به عروس یا خانواده اش پرداخت کند. شکل پرداخت آن در فرهنگ های مختلف تفاوت دارد. در مسیحیت کسی به کسی مهر نمی پردازد.

تشکیل خانواده، آری یا خیر؟

درباره لزوم تشکیل خانواده و زندگی زناشویی دو نظریه متفاوت میان مسیحیان وجود دارد:17

1. مسیحیان از ابتدا در انتظار بازگشت مسیح(علیه السلام) به سر می بردند و بر این باور بودند که وی به زودی بازمی گردد. از این رو، آنان به نیازهای مادی به دیده تحقیر می نگریستند و حتی اموال خود را در میان می گذاشتند تا همه به تساوی از آن بهره ببرند:

«و جمله مؤمنان را یک دل و یک جان بود، به حدی که هیچ کس چیزی از اموال خود را از آن خود نمی دانست، بلکه همه چیز را مشترک می داشتند.»18

در این نگرش تشکیل خانواده نشانه علاقه مندی به مظاهر دنیاست که ترک آن فضیلت به حساب می آید و تجرد بر تأهل ترجیح دارد. پیروان این تفکر، خانواده را سبب محدودیت مرد و زن در خدمت به دین می دانند. فلسفه تشکیل خانواده و زناشویی در این دیدگاه صرفاً جلوگیری از بی عفتی است. هر کس می تواند باید از زناشویی چشم بپوشد، ولی زناشویی از زناکاری بهتر است. هنگامی که قرنتیان از پولس پرسیدند: آیا خوب است کسی مجرد و تنها زندگی کند، وی در پاسخ گفت: «اما درباره آنچه به من نوشته بودید; مرد را نیکو آن است که زن را لمس نکند، لیکن به سبب زنا; هر مرد زوجه خود را بدارد و هر زن شوهر خود را بدارد. و شوهر حقّ زن را ادا نماید و همچنین زن حقّ شوهر را. زن بر بدن خود مختار نیست، بلکه شوهرش; و همچنین مرد نیز اختیار بدن خود ندارد، بلکه زنش. از یکدیگر جدایی مگزینید مگر مدتی به رضای طرفین تا برای روزه و عبادت فارغ باشید; و باز با هم پیوندید مبادا شیطان شما را به سبب ناپرهیزی شما در تجربه اندازد. لیکن این را می گویم به طریق اجازه، نه به طریق حکم; اما می خواهم که همه مردم مثل خودم باشند. لیکن هر کس نعمتی خاص از خدا دارد، یکی چنین و دیگری چنان. لیکن به مجردین و بیوه زنان می گویم که ایشان را نیکو است که مثل من بمانند. لیکن اگر پرهیز ندارند، نکاح بکنند; زیرا که نکاح از آتش هوس بهتر است.»19

برخی می گویند که مقصود پولس از عبارت اخیر این نیست که همه مانند او مجرّد زندگی کنند; زیرا سفارش به این شیوه زندگی بر خلاف عقل است. در حقیقت آرزوی پولس این بود که همه دارای همان تسلط نفسانی باشند که وی در مورد رابطه جنسی داشت.

2. زندگی زناشویی از لوازم اجتماعی بودن انسان است. مسیحیان نیز همچون دیگران این امر را می پذیرند. در این دیدگاه زناشویی ماهیت مقدّس و آسمانی پیدا می کند و پیوند زناشویی پیوندی الهی است و خانواده بنیاد جامعه محسوب می شود. خداوند در آغاز آفرینش به این امر توجه داشت; همان گونه که در عهد عتیق آمده است:

«خوب نیست که آدم تنها باشد. پس برایش معاونی موافق وی بسازم.»20

در این دیدگاه، مجرّد زیستن پسندیده نیست و رعایت عفت به کمک ازدواج برای هر مرد و زنی لازم است. زناشویی باید طبق احکام مسیح باشد، هر یک از زن و شوهر باید نسبت به یکدیگر همیشه وفادار بمانند.

باید توجه داشت که این نهاد پس از شکل گیری، در هر دو دیدگاه، مقدّس و ارزشمند به حساب می آید و مسیحیت با هر چیزی که موجودیت آن را تهدید کند، مخالف است. دیدگاه غالب در مسیحیت کنونی خانواده را در نظام خلقت اساس جامعه می شمارد. زن و شوهری که با ازدواج به هم می پیوندند، حقوقی نسبت به یکدیگر پیدا می کنند که هر یک باید در ادای آنها بکوشد. زندگی زناشویی باید با محبت اداره شود نه با خودخواهی. هر یک از زن و شوهر به همسر خودش دل می بندد.

صیانت از خانواده

شناخت آسیب های خانواده و تلاش در جهت کاهش آن از وظایف کسانی است که به استحکام این نهاد معتقدند. امروزه عواملی همچون روابط آزاد جنسی و انواع فسادهای اخلاقی ثبات این نهاد را تهدید می کند; مگر اینکه انسان ها با تقدس بخشیدن به سنت ازدواج، تقویت محبت متقابل زوجین و حمایت از نهاد خانواده بر ثبات و استحکام این نهاد اجتماعی بیفزایند.

ادیان الهی از جهانیان می خواهند تا به خانواده و ارزش های معتبر آن احترام بگذارند. این ادیان توصیه های فراوانی دارند که عمل به آنها موجب تحکیم خانواده و کاهش آسیب دیدن و فروپاشی آن است. برای صیانت از خانواده باید از مقرراتی پیروی کرد. پولس تفکر مسیحی درباره این مقررات را شکل داد و به مرور زمان توصیه های وی سرلوحه کار مسیحیان قرار گرفت: «ای زنان، شوهران خود را اطاعت کنید چنان که خداوند را; زیرا که شوهر سر زن است، چنان که مسیح نیز سر کلیسا، و او نجات دهنده بدن است. لیکن همچنان که کلیسا مطیع مسیح است، همچنین زنان نیز شوهران خود را در هر امری باشند.

ای شوهران، زنان خود را محبت نمایید، چنان که مسیح هم کلیسا را محبت نمود و خویشتن را برای آن داد. تا آن را به غسل آب به وسیله کلام طاهر ساخته تقدیس نماید، تا کلیسای مجید را به نزد خود حاضر سازد که لکه و چین یا هیچ چیز مثل آن نداشته باشد، بلکه تا مقدّس و بی عیب باشد. همین طور باید مردان زنان خویش را مثل بدن خود محبت نمایند; زیرا هر که زوجه خود را محبت نماید، خویشتن را محبت می نماید. زیرا هیچ کس هرگز جسم خود را دشمن نداشته است، بلکه آن را تربیت و نوازش می کند، چنان که خداوند نیز کلیسا را زان رو، که اعضای بدن وی می باشیم، از جسم و از استخوان های او. از اینجاست که مرد پدر و مادر را رها کرده با زوجه خویش خواهد پیوست و آن دو یک تن خواهند بود. این سر عظیم است، لیکن من درباره مسیح و کلیسا سخن می گویم. خلاصه هر یکی از شما نیز زن خود را مثل نفس خود محبت بنماید و زن شوهر خود را باید احترام نمود.»21

از جمله مقررات حاکم بر این نهاد اجتماعی تبعیت فرزندان از والدین و رفتار محبت آمیز پدر با زن و فرزندان خود و پرورش آنان است:

«ای فرزندان، والدین خود را در خداوند اطاعت نمایید; زیرا که این انصاف است. "پدر و مادر خود را احترام نما" که این حکم اول با وعده است. «تا تو را عافیت باشد و عمر دراز بر زمین کنی.» و ای پدران، فرزندان خود را به خشم میاورید بلکه ایشان را به تأدیب و نصیحت خداوند تربیت نمایید.»22

ایگناتیوس انطاکی23 (متوفای 107م.) نیز این گونه پند داد:

«دامادها و عروس ها باید با شناخت اسقف ازدواج کنند تا ازدواج بر مبنای خداوند و نه بر مبنای شهوت واقع شود.»24

همچنین آگوستین25 در سال 419م. در رساله پیرامون ازدواج و شهوت نوشت:

«زیرا نه تنها باروری که نتیجه آن در نسل است و نه تنها حیا که وفاداری حافظ آن است، بلکه گونه ای آیین ازدواجی نیز به مؤمنانی که ازدواج می کنند، محول می شود، همان طور که پولس رسول می گوید: "ای شوهران، زنان خود را محبت نمایید چنان که مسیح هم کلیسا را محبت نمود." شکی نیست که چنین چیزی در واقع، یک آیین است که مرد و زن با متحد شدن در ازدواج در طول زندگی با یکدیگر جدانشدنی می مانند و هیچ همسری نمی تواند از دیگری جدا شود مگر در موارد زنا.... اگر کسی چنین کاری [یعنی اقدام به طلاق] کند، قوانین این روزگار را که بر اساس آنها طلاق و ازدواج دوباره مجاز است، نقض نکرده و خداوند گواهی داد که موسای مقدّس آن را به بنی اسرائیل به سبب سنگدلی آنان اجازه داد، ولی وی [طلاق دهنده] طبق شریعت انجیل، زناکار است، درست همان طور که زن وی نیز اگر ازدواج کند، چنین خواهد بود... علقه زوجیت مادام العمر میان آن همسران باقی می ماند و جدایی یا همبستری با دیگران نمی تواند آن را نابود کند.

در ازدواج، از این خوبی های عروسی تعریف می شود: نسل، وفا و آیین. ولی نه صرفاً برای اینکه کودکی به دنیا بیاید، بلکه تا دوباره متولد شود; زیرا اگر او دوباره برای حیات متولد نشود، تولد وی صرفاً برای کیفر خواهد بود. و وفا نه از آن گونه که کافران در شهوات جسمانی خویش دارند.... و آیینی که با جدایی و زنا از دست نمی دهند، بلکه از باب همسری آن را با وفاق و عفت حفظ می کند.»26

«قوانین این روزگار» در نوشته آگوستین اشاره به قوانین رومی درباره طلاق بود که لازم بود مسیحیان خود را با آن سازگار کنند.

محرمیت نیز موضوعی است که مقررات ویژه ای را در ازدواج پدید می آورد. در مسیحیت همچون بسیاری از ادیان دیگر ازدواج برخی افراد با برخی دیگر ممنوع است. در این آیین ازدواج میان فرزندان عمو و عمه و دایی و خاله27 جایز نیست، مگر اینکه از طبقه بعد باشد. در این آیین به جای رضاع (شیر خوردن از غیرمادر)، حرمت ازدواج به پدر تعمیدی28 و فرزندخوانده تعمیم می یابد. پدرتعمیدی کسی است که هنگام تعمید کودک، متعهد می شود به امور دینی وی رسیدگی کند. وی در صورت درگذشت والدین یا بی توجهی آنان به تربیت دینی فرزندشان، تعهد خود را عملی می کند.

تعدد زوجات

در مسیحیت چندهمسری29 نوشت که هیچ گاه پدران کلیسا از چندهمسری سخنی به میان نیاورده اند; زیرا آنان این امر را طبیعتی حیوانی می شمارند و آن را شایسته مقام انسان نمی دانند. وی در این رساله نوشت: گناه چندهمسری از زنا بدتر است.33

گرچه چندهمسری را مسیحیت نمی پذیرد، ولی این امر نزد مورمون ها34 که پیشینه مسیحی دارند، قبلا مشروع و رایج بوده، اما بعدتر تحریم شده است. این فرقه کلیسای خود را «کلیسای عیسای مسیح قدیسان آخرالزمان» می نامد و اکنون حدود 12 میلیون پیرو دارد. دومین رهبر فرقه مورمون ها بریگهام یانگ35 (1801ـ1877) بیست و هفت بار ازدواج کرد و پس از مرگش هفده زن و پنجاه و هفت فرزند از خود باقی گذاشت.

طلاق
انحلال رابطه زناشویی را طلاق گویند. پیشینه این پدیده از حیث تاریخی به قدمت ازدواج است; یعنی از زمانی که بشر پیوند ازدواج را وضع کرد، طلاق نیز مطرح شد. این موضوع در تمدن ها و فرهنگ های گوناگون و در طی زمان های گذشته به صورت های مختلف تحقق یافته است. به عبارت دیگر، نظام های حقوقی گوناگون شیوه های قانونی ویژه ای را در امر طلاق وضع کرده اند. مثلا نظام حقوقی اسلام موضوعی به نام عدّه را لحاظ کرده است. عدّه به مدت معینی اشاره دارد که در طول آن زن مطلقه یا شوهرمرده اجازه ندارد ازدواج کند. مردان نیز حق ندارند با زنی که در عدّه به سر می برد، ازدواج کنند.36در دوران معاصر نیز نظام های حقوقی رایج از دستورالعمل های ویژه ای پیروی می کنند. طلاق در مسیحیت شرعی نیست و به همین سبب در کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا تا همین اواخر جنبه قانونی نیز نداشت. قانون طلاق، که در سال 1970 در ایتالیا به تصویب رسید، تنها در چند مورد خاص به دادگاه ها اجازه صدور حکم طلاق را می دهد.37

طلاق در شریعت یهود مجاز شمرده شده است. از ظاهر عهد عتیق برمی آید که مرد به مجرد اینکه همسرش را نپسندد، حق دارد او را طلاق دهد. بدین سان پیوند زناشویی به مجرد نیت مرد قابل انفصال است و به اثبات موضوع خاصی نیازمند نیست:

«چون کسی زنی گرفته، به نکاح خود درآورد، اگر در نظر او پسند نیاید از اینکه چیزی ناشایسته در او بیابد، آنگاه طلاق نامه ای نوشته، به دستش دهد و او را از خانه اش رها کند. و از خانه او روانه شده، برود و زن دیگری شود. و اگر شوهر دیگر نیز او را مکروه دارد و طلاق نامه ای نوشته به دستش بدهد و او را از خانه اش رها کند یا اگر شوهری دیگر که او را به زنی گرفت، بمیرد، شوهر اول که او را رها کرده بود، نمی تواند دوباره او را به نکاح خود درآورد; بعد از آنکه ناپاک شده است; زیرا که این به نظر خداوند مکروه است. پس بر زمینی که یهوه خدایت تو را به ملکیت می دهد، گناه میاور.»38

امروزه علمای یهود به مردم توصیه می کنند تنها به دلایل موجهی مانند کاستی های جسمانی یا اخلاقی، همسر خویش را طلاق دهند.

در مسیحیت برای هیچ یک از زن و مرد حق طلاق وجود ندارد و در شرایط خاصی زناشویی گسسته می شود. متی با اشاره به حکم طلاق در شریعت یهود از قول عیسی(علیه السلام) می نویسد: «و گفته شده است هر که از زن خود مفارقت جوید، طلاق نامه ای به او بدهد. لیکن من به شما می گویم هر کس به غیر علت زنا زن خود را از خود جدا کند، باعث زناکردن او می باشد و هر که زن مطلقه را نکاح کند زنا کرده باشد.»39

جروم40

ممنوعیت طلاق از معدود تشریعاتی است که به خود حضرت عیسی(علیه السلام)نسبت داده شده است: «پس فریسیان آمدند تا او را امتحان کنند و گفتند: آیا جایز است مرد زن خود را به هر علتی طلاق دهد؟ او در جواب ایشان گفت: مگر نخوانده اید که خالق در ابتدا ایشان را مرد و زن آفرید. و گفت: از این جهت مرد پدر و مادر خود را رها کرده، به زن خویش بپیوندد و هر دو یک تن خواهند شد. بنابراین، بعد از آن، دو نیستند، بلکه یک تن هستند. پس آنچه را خدا پیوست، انسان جدا نسازد. به وی گفتند: پس از بهر چه موسی فرمود که زن را طلاق نامه دهند و جدا کنند؟ ایشان را گفت: موسی به سبب سنگدلی شما، شما را اجازت داد که زنان خود را طلاق دهید، لیکن از ابتدا چنین نبود. و به شما می گویم: هر که زن خود را به غیر علت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلقه را نکاح کند، زنا کند.»42

در قانون پنجاهویکم از قوانین هشتادگانه شورای اول نیقیه آمده است که: «بر اسقف جایز نیست حکم کند یا اجازه دهد که زنی به سبب ناسازگاری با شوهرش از وی جدا شود.»43

مسیحیان گاهی ازدواجی را از ابتدا باطل اعلام می کنند و این یک حیله شرعی برای انفصال و گسستن زوجیت است. باید توجه داشت اکنون که حدود نیمی از ازدواج های آمریکا و برخی کشورهای مسیحی دیگر به طلاق می انجامد، این طلاق ها دولتی است و کلیسا آنها را قبول ندارد.

سقط جنین

سقط جنین موضوع دیگری است که مسیحیت امروزی آن را تهدیدی برای نظام خانواده می داند. طرفداران کنترل موالید به بهانه افزایش سرسام آور جمعیت کره زمین و کمبود منابع غذایی سقط جنین را یکی از راه های جلوگیری از انفجار جمعیت می دانند. ادیان الهی از جمله مسیحیت در برابر این پدیده موضع گرفته و از پیروان خود خواسته اند، به این موضوع واکنش نشان دهند. نزاع میان موافقان و مخالفان سقط جنین از پدیده های عصر حاضر است. مثلا در شهر ویچیتا44 و «هنگامی که در رحم مادرم بودم، خدا مرا می شناخت.»47 برخی از کسانی که بر ضدّ اینها تظاهرات می کردند، نیز پلاکاردهایی داشتند که بر آنها جملاتی از کتاب مقدّس مانند «حکم نکنید تا بر شما حکم نشود»48 نوشته شده بود.

خانواده در جامعه صنعتی

یکی از عواملی که امروزه بنیان خانواده را تهدید می کند، جوامع شهری و زندگی صنعتی است. این نوع زندگی شرایطی را برای بشر امروزی پدید آورده که سبب تغییراتی در فضاهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شده است. مثلا نیاز به درآمد بیشتر موجب دور ماندن والدین از خانه و کاهش نقش سنتی آنان شده است.

اگرچه حفظ ارزش های سنتی در شرایط جدید دشوار است; از این رو، باید برای حفظ ارزش های دینی و روابط انسانی در خانواده بیشتر بکوشیم. آن ارزش ها و روابط باید مبتنی بر عشق، احترام و مراقبت از یکدیگر باشند.

همه ما پذیرفته ایم که تربیت دینی و زندگی اجتماعی برای بشر سودمند است. از سوی دیگر، تربیت دینی و زندگی اجتماعی معمولا از طریق خانواده به دست می آید. کودکان از مسیر این نهاد با مکان های عبادی رابطه برقرار می کنند و با آموزش، ایمان را در وجود خود استحکام می بخشند. عنصر ایمان و دینداری در تحکیم خانواده جایگاه والایی را به خود اختصاص داده است و بین افول دینداری و ضعف نهاد خانواده رابطه مستقیمی وجود دارد. هنگامی که کانون گرم خانواده دچار بحران شود، تربیت دینی نیز ضربه جبران ناپذیری خواهد خورد.

مؤمنان مسیحی نیز بر این امر تأکید می کنند و اطاعت از خدا و خداترسی را یکی از تکالیف اخلاقی خانواده می دانند. پولس رسول در این باره توصیه می کند و می گوید: «همدیگر را در خداترسی اطاعت کنید. ای زنان، شوهران خود را اطاعت کنید; چنان که خداوند را. زیرا که شوهر سرِ زن است چنان که مسیح نیز سرِ کلیسا و او نجات دهنده بدن است... ای شوهران، زنان خود را محبت نمایید، چنان که مسیح هم کلیسا را محبت نمود.»49

شبیه سازی انسان

یکی از دستاوردهای علمی تازه بشر امکان به کارگرفتن تکنیک انتقال هسته سلول پیکری با علامت اختصاری (SCNT)50 یا شبیه سازی است. اگرچه بر این تازه ترین دستاورد علمی فوایدی بار می شود، اما کلیسای کاتولیک این تکنیک را ناقض کرامت و شأن انسان می داند و با موضوع شبیه سازی انسان51 سرسختانه مخالف است. امروزه مسیحیت این دستاورد را تهدیدی برای نهاد خانواده به حساب می آورد. در رابطه با این موضوع کلیسا با پرسش های مهمی روبروست:

1. آیا پدید آوردن انسان بدون استفاده از شیوه رایج تولید مثل مشروع است یا بر خلاف آموزه های دینی و اخلاقی است؟
2. آیا شبیه سازی انسان غصب جایگاه خداوند در عرصه خلقت انسان نیست؟
3. آیا شبیه سازی انسان کودک را از حقّ داشتن والدین محروم نمی کند؟
کلیسا این دستاورد بشر از مهندسی ژنتیک را با آموزه های کتاب مقدّس و اخلاق مسیحی مغایر می داند و با آن مخالف است. کلیسا برای تبیین مغایرت شبیه سازی با اخلاق مسیحی می گوید:

1. ازدواج و روابط زناشویی اتحاد ارزشمندی را در زندگی بین زن و شوهر ایجاد می کند. فرایند شبیه سازی انسان عشق خانوادگی و روابط زناشویی را به دلیل بی نیازی از آمیزش جنسی مختل می کند و این اتحاد را مورد تهدید قرار می دهد. نتیجه نهایی استفاده از این فرایند به خطر افتادن نهاد خانواده است.
2. شبیه سازی انسان سبب ابهام در روابط خویشاوندی خواهد شد و با انجام آن به تدریج مفهوم پدر و مادر و برادر و خواهر از بین خواهد رفت.
3. فرایند شبیه سازی در نهایت به نفع همجنس بازان تمام می شود; زیرا شبیه سازی انسان این فرصت را برای آنان فراهم می کند که بدون نیاز به جنس مخالف دارای فرزند شوند.

جواد باغبانی

--------------------------------------------------------------------------------

پى نوشت ها
1ـ هفت آیین مقدّس کاتولیک ها عبارت است از: تعمید، تأیید، عشاى ربانى، اعتراف، تدهین نهایى، ازدواج و دستگذارى. ارتدکس ها ابتدا آیین هاى تعمید، تأیید و عشاى ربانى را پذیرفتند، اما امروزه به هفت آیین پایبند هستند. پروتستان ها معمولا به دو آیین تعمید و عشاى ربانى معتقدند.

2ـ رساله به افسسیان، 5:32.

3ـ حضرت عیسى(علیه السلام) از میان شاگردان خود دوازده تن را برگزید و آنان را رسول نامید. قرآن مجید رسولان حضرت عیسى(علیه السلام) را حوارى مى نامد.

4ـ «لم تکن له زوجةٌ تَفْتِنُه و لا ولدٌ یَحزُنه و لا مال یَلفِتُه و لا طمعٌ یُذِلُّه; دابته رِجلاه و خادمه یداه.» (نهج البلاغه، خطبه 160).

5ـ مقامات عالى روحانى در مسیحیت عبارتند از: شماس، کشیش و اسقف. در مسیحیت کاتولیک و ارتدکس این سه مقام حق ازدواج ندارند.

6. Nicolaites.

7ـ اول قرنتیان، 7:32ـ33.

8ـ  Albigensesگروهى از مسیحیان که در جنوب فرانسه در قرن هاى دوازدهم و سیزدهم مى زیستند.

9. Circus.

10ـ متى 19:12.

11. Hadrian II.

12. Ratherius.

13ـ Verona شهرى در شمال شرقى ایتالیا.

14. Shakers.

15. Quakers.

16ـ اول قرنتیان 7:39ـ40.

17ـ ویلیام م. میلر، کلیساى خدا در جهان، ص 128.

18ـ اعمال رسولان 4:32.

19ـ رساله اول به قرنتیان 7:1ـ9.

20ـ پیدایش 2:18.

21ـ رساله به افسسیان 5:22ـ33.

22ـ رساله به افسسیان 6:1ـ4.

23. Ignatius of Antioch.

24ـ رساله به پولیکارپ 5:1.

25. Augustine.

26ـ آگوستین، پیرامون ازدواج و شهوت، ص 1،10،17.

27. Cousins.

28. Godfather.

29. Polygamy.

30ـ در نظام حقوقى اسلام چندهمسرى با شرایطى مجاز شمرده شده است. اسلام چندهمسرى را محدود کرده و آن را به صورت مشروط پذیرفته است. از نظر این آیین مقدّس در صورت ترس از بى عدالتى، گرفتن تنها یک زن مجاز است (نساء 3). گرچه امروزه چندهمسرى از عوامل مؤثر بر بى ثباتى خانواده به حساب مى آید، برخى بر این باورند اگر این پدیده با رعایت ضوابط اخلاقى صورت گیرد، تأثیر منفى قابل توجهى بر انسجام خانواده نخواهد داشت. بلکه در مواردى و با شرایطى مى تواند به عاملى سودمند جهت کاهش پاره اى ناهنجارى هاى اخلاقى و اجتماعى تبدیل گردد.

31. Basileus.

32ـ Iconium قونیه کنونى در ترکیه.

33ـ مجموعة الشرع الکنسى، حنانیا الیاس کسّاب، ص 898.

34ـ  Mormonsپیروان کلیساى مورمون که در ششم آوریل 1830م. در ایالات متحده آمریکا به دست جوزف اسمیت  Joseph Smithتأسیس شد. این کلیسا شاخه هاى کوچک و بزرگى دارد. این فرقه شهر سالت لیک سیتى  Salt Lake Cityرا در ایالت یوتاى  Utahآمریکا مرکز خود قرار داده است. آنان علاوه بر عهد عتیق و عهد جدید کتاب هاى مقدّس دیگرى نیز دارند که مهم ترین آنها کتاب مورمون است.

35. Brigham Young.

36ـ گرچه اسلام طلاق را مجاز شمرده است، اما فى نفسه آن را امرى ناپسند مى داند و تمام کوشش خود را در جهت پرهیز خانواده ها از انجام آن به کار مى گیرد. ممنوعیت این پدیده زمانى برداشته مى شود که مصالح مهم ترى موجود باشد.

37ـ از جمله این موارد مى توان به محکومیت قطعى یکى از زوجین، داشتن رابطه جنسى خارج از ازدواج و جدایى زوجین از یکدیگر به مدت پنج سال اشاره کرد.

38ـ تثنیه 24:1ـ4.

39ـ متى 5:31ـ32.

40. Jerome.

41ـ جروم، نامه 78.

42ـ متّى 19:3ـ9.

43ـ مجموعة الشرع الکنسى، حنانیا الیاس کسّاب، ص 105.

44. Wichita.

45 45. Kansas.

46ـ خروج 20:13.

47ـ برگرفته از ارمیا 1:5.

48ـ متى 7:1.

49ـ رساله به افسسیان 5: 21ـ25.

50. Somatic Cell Nuclear Transfer.

51. Human cloning.



+نوشته شده در چهارشنبه 89/9/24ساعت 12:59 صبح توسط فروزان
نظر
عکس از عیسی

                   



+نوشته شده در جمعه 89/9/19ساعت 2:25 صبح توسط فروزان
نظر
<   <<   6   7   8   9      >
درباره ی ما

فروزان
سلام در این وبلاگ سعی شده تا کمکی در جهت شناخت دین و مذهب دیگر بر ای شما باشد.
پیوند های وبلاگ
عاشق آسمونی
دیارعاشقان
***جزین***

منتظرظهور
بچه مرشد!
TOWER SIAH POOSH
خندون
MNK Blog
پژواک
آقاشیر
بازی موبایل،بازی جاوا،بازی سیمبین،دانلود بازی موبایل های جدید
آوای قلبها...
سفیر دوستی
.: شهر عشق :.
عکس های عاشقانه
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
منطقه آزاد
ختم قرآن ، ختم صلوات --- توشه آخرت
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
مکاشفه مسیح
پاتوق دخترها وپسرها
این نیز بگذرد ...
روانشناسی
کیمیا
روان شناسی * 心理学 * psychology
شخصی
صاعقه
نبض شاه تور
صل الله علی الباکین علی الحسین
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
از فرش تا عرش
بر و بچه های ارزشی
MOHAMMAD.HAHSEMI86@YAHOO.COM
ناکام دات کام
حفاظ
داود ملکزاده خاصلویی
اللهم عجل لولیک الفرج
خانه سلامت
موجودات زنده
ارون
صدفم چشم به راهتم برگرد
گل پیچک
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
کشکول
سیب گلاب
خریدار غروب
تنها
من و گذشته من
مـهــــدی یــاران

دلتنگی
پسر جهنمی
عشق طلاست
آخرین منجی
عشق بی انتها
صفاسیتی
دکتر علی حاجی ستوده
من هیچم
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
حدائق ذات بهجة
غلط غولوت
دکتر علی اکبر خدادادی
دنیای واقعی
کلاهبردران، معرفی کلاهبرداران و شیادان و شگردها و شماره تلفن شان
ترویج ازدواج موقت برای جلوگیری از گناه جوانان
قالب های پیچک
سیستم عامل ونرم افزارهای طراحی گرافیک
گیاهان دارویی
سرزمین همیشه جاویدان بلوچستان
بازی آنلاین
پرتال تاریخی دانیال آنلاین
طراحی سایت
امکانات

Powered by BLOGFA
Designed by Web-Tools.IR
خروجی وبلاگ

قالب وبلاگ

قالب بلاگفا

قالب پرشین بلاگ

قالب میهن بلاگ

وبلاگ نویسی

خدمات وبلاگ نویسان

ابزار وبمستر

وب تولز

بازی آنلاین

فارسی ورد

دانلود

دانلود نرم افزار

عکس

مطالب جالب و خواندنی

تفریح و سرگرمی

سایت تفریحی

بازی فلش

بازی آنلاین فلش

بازی آنلاین

بازی

play online games

online games

بازی آنلاین

نو آوران پارس

ثبت دامنه

هاست

سئو

بهینه سازی سایت

طراحی سایت

طراحی وب سایت

طراحی قالب وردپرس

قالب وبلاگ

موسسه بیان

نجوم استان قزوین

قرآن

نیک فوتو

عکس

گالری عکس

Star Photo

حسین کرمیان

محمد فضلعلی

Hossein Karamian

Mohammad Fazlali

سئو

سئو وب سایت

آموزش سئو

بهینه سازی وب

بهینه سازی وب سایت

ارتقا پیج رنک گوگل

نمونه سوال

سوالات نهایی خرداد

سوالات نهایی دبیرستان

روش مطالعه

بازی آنلاین

گیم

بازی

تفریح و سرگرمی

بهاران دانلود

دانلود

دانلود نرم افزار

ستاره دانلود

دانلود

دانلود نرم افزار

قالب وبلاگ

قالب وردپرس

قالب بلاگفا

پارس تم

قالب وبلاگ

قالب بلاگفا

سابقون

شهدا زیاران

زیاران

دین و مذهب

خاطرات شهدای زیاران

سورس گذر

آموزش برنامه نویسی

سورس رایگان برنامه نویسی

قائم هاست

هاست ارزان